چکیده:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تحول در مفهوم «انسان اقتصادی» از مکتب تربیتی لیبرالیسم کلاسیک تا نولیبرالیسم است. برای دستیابی به این هدف از روش تحلیل مفهومی (ارزیابی ساختار مفهوم) بهره گرفته شد. بررسی مفهوم انسان اقتصادی از لیبرالیسم تا نولیبرالیسم نشان داد گرچه لیبرالهای کلاسیک مانند آدام اسمیت و جان استوارت میل، ایده انسان اقتصادی را طرح کردند، اما در مکتب اقتصادی نئوکلاسیک و به دنبال آن نولیبرالیسم، شاهد ظهور مفهومی نوین از انسان اقتصادی هستیم. این انسان خودمحور، رقابتی، محاسبهگر و بیشینهساز سود است و بهعنوان «کارآفرین رقابتی» در پی ارزشآفرینی اقتصادی هر چه بیشتر است. درحالیکه متفکران نولیبرالیسم مانند گری بکر و جیمز بوکانن مدافع این تلقی از انسان اقتصادی هستند، فردریک هایک تلقی متفاوت انسانشناختی (انسان قانونی) را مطرح میکند که میتواند جایگزین انسان اقتصادی شود. او بر پایه تکامل فرهنگی و «نظم خودانگیخته»، بر غیریقینی بودن، فضای نابرابر، رقابت مبهم و نقش سنت بهعنوان هماهنگساز موثر فعالیتها تاکید دارد و انسان بهعنوان عامل عقلانی را در نظریه انسان اقتصادی نئوکلاسیک را مورد نقد قرار میدهد. امروزه نولیبرالیسم بهعنوان «ذهنیت حکومتی» مبتنی بر مبانی انسانشناختی خاص (ترکیب برخی عقاید هایک با انسان اقتصادی) در نهادهای تربیتی روی به سیاستهای ایجابی و کنترلگر نهاده است.
خلاصه ماشینی:
گرچه دیدگاه های فوکو (٢٠١٥ ,Foucault) و پیروان او در باب انسانی اقتصادی، دستاوردهایی به همراه داشته است (٢٠٠٠ ,Wright Shore ;٢٠٠٥ ,Peters Olssen ;٢٠٠٩ ,Read)، اما به نظر میرسد ابعاد مهمی در تحول انسان اقتصادی در طول تاریخ لیبرالیسم وجود دارد که در این دیدگاه فوکو به آن ها توجه نشده است .
این نوشتار سعی دارد تا در کنار بهره گیری از برخی مفاهیم نظریه فوکو برای فهم انسان اقتصادی، به ابعاد دیگری نیز بپردازد که در این نظریه مورد غفلت قرار گرفته است ؛ بنابراین در این پژوهش در کنار دیدگاه های متفکران نولیبرالیسم ٥ مانند جیاس بکر، به بررسی افکار فلسفی فردریک هایک ٦ نیز پرداخته شود.
پژوهش های زیادی در باب بررسی انسان اقتصادی (٢٠٠٩ ,Read ;٢٠١٥ ,Rapper) و مطالعه دیدگاه های فلسفی هایک ,Anger ;١٩٩٥ ,Fleetwood) (٢٠١١ ,Farrant ;٢٠٠٧ به عمل آمده ، اما این پژوهش ها به بررسی نحوه چرخش از مبانی انسان شناختی لیبرالیسم به نولیبرالیسم در تفکر فلسفی او توجهی نداشته اند.
بازاریسازی ١ تعلیم وتربیت دو الگوی انسان اقتصادی و انسان قانونی گرچه باهم اختلاف های عمیقی دارند، اما هر دو بازار را به عنوان قاعده و منطق برتر عمل میدانند و بر گسترش این منطق در همه حوزه های اجتماعی تأکید دارند (١٩٨٤ ,Buchanan ;١٩٩٣ ,Becker ;٢٠١١ ,Hayek)؛ بنابراین یکی از مهم ترین دلالت های انسان شناسی نولیبرالیسم در عرصه تعلیم وتربیت ، فراهم ساختن مبانی نظری برای بازاریسازی تعلیم وتربیت و ترویج الگوی «مدیریت نوین عمومی ٢» در عرصه تعلیم وتربیت عمومی و عالی است .
The Marketisation of Higher Education and the Student as Consumer, New York: Routledge Taylor and Francis Group Buchanan, J.
). The Marketisation of Higher Education and the Student as Consumer, New York: Routledge Taylor and Francis Group Hayek, F.