چکیده:
مقاله حاضر به «روششناسی اندیشه اجتماعی ابن رشد» میپردازد. ابن رشد از فیلسوفان متعلق به غرب عالم اسلام و شارح آثار ارسطو است. روششناسی او متفاوت با فیلسوفان شرق عالم اسلام، مانند ابنسیناست. تربیت در خانوادهای اهل علم و تصدی جایگاههای مهم حکومتی، از عواملی هستند که زمینه را برای ارتقای علمی و ترویج اندیشه در رویارویی با مسائل مطروحه در آن زمان برای او فراهم آوردند. باور به توحید و نبوت در کنار غایتگرایی و همچنین اعتقاد به عقل و وحی به عنوان - دو منبع معرفتی مهم - مبانیای هستند که بر روش و اندیشه او تأثیرگذار بودهاند. تأویل، برهان و روش انتقادی، دلالتهای روششناختی ابن رشد است که به آنها ملتزم بوده و در اندیشه اجتماعی خود بر اساس آنها مشی نموده است. تلفیق میان دین و فلسفه و ترسیم مدینه فاضله مسائلی پیش روی ابن رشد بوده که با روشهای مذکور به آنها پاسخ گفته است.
This paper is concerned with the methodology of the social thoughts of Ibn Rushd. Ibn Rushd was one of the philosophers of the Western part of the Islamic world and one of the commentators of Aristotles works. His methodology was different from that of the philosophers of the Eastern part of the Islamic world, such as Ibn Sina. His growth in a family of scholars and the occupation of significant governmental positions provided grounds for his academic promotion and the propagation of his thoughts about the issues of his time. Monotheism and the belief in the prophecy in addition to teleology and the belief in the intellect and revelationas two important epistemic sourceswere influential principles on his methodology and thoughts. Interpretation, demonstration and the critical method were Ibn Rushds methodological guides to which he was committed and which he followed in his social thoughts. The reconciliation between religion and philosophy and the illustration of the utopia were problems to which he answered by using these methods.
خلاصه ماشینی:
1. 1 اثبات وجود خداوند ابن رشد دو دلیل عقلی بر اثبات وجود خداوند اقامه میکند و معتقد است که این دلایل تنها دلایلی هستند که همه مردم با وجود تفاوت فطرت<FootNote No="47" Text=" اگرچه بر اساس نظریه پذیرفته شده در حکمت اسلامی، تعبیر «تفاوت در فطرت» صحیح نیست؛ زیرا فطرت به معنای خلقت مشترک میان همه انسانهاست، اما برای حفظ امانت در نقل کلام ابنرشد تغییر داده نشد.
7. ابتناء علوم پس از بیان کمالات انسانی و فضایل نفسانی باید توجه داشت که بعض از این کمالات برای رسیدن به کمال دیگری هستند و این ابتناء ادامه پیدا میکند تا به فضیلتی میرسیم که همه فضایل به خاطر آن فضیلت وجود دارند و این فضیلت اعتماد به فضیلت دیگری ندارد، یعنی خود مطلوبیت ذاتی داشته و دیگر فضایل به واسطه رسیدن به او مطلوب میشوند، این کمال، کمال اسمی نامیده میشود و سعادت نهایی بنیآدم است (ابن رشد، 1998(الف): 149).
ابن رشد در توضیح روش این گروه در مورد راه شناخت خداوند، میگوید: همانطور که احوال معاد و دیگر مواردی که عقل توان معرفت به آن را ندارد، مردم از طریق قرآن و سنت به آن معرفت پیدا میکنند، برای معرفت پیدا نمودن به خداوند نیز باید از راه قرآن و سنت اقدام شود (ابن رشد، 1998(ب): 101).
همانسان که این نقدها شهادت میدهند، ابن رشد - به لحاظ مبانی خود- نمیتواند مطلق روش نقلی و شهودی را انکار کند، لذا او به روش نقلی در کنار روش عقلی معتقد است؛ یعنی معلوماتی هستند که صرفا از طریق نقل به شناخت میرسند و از سوی دیگر مبادی وجود دارد که لازم است تنها از طریق ادله عقلی به اثبات برسند و در مورد روش شهودی نیز او ناقد روش شهودی اهل تصوف است، نه مطلق شهود.