چکیده:
هویت زنانگی و مردانگی در حاشیه فلسفهها و رویکردهای مختلف بررسی و تحلیل شده است. هر یک از این تحلیلها، دلالتهایی را در زمینه طراحی نظریهای دربارۀ تحکیم خانواده بهدنبال داشتهاند. در این پژوهش جنسیت بر اساس مبانی حکمت اسلامی واکاوی شده و آهنگ آن دارد تا به نظریهپردازی در باب تحکیم خانواده کمک نماید. این مقاله با اشراب دیدگاه تفهمی واقعگرایی صدرایی زوایای مختلف تحکیم را تبیین نموده است. و این معنا را بررسی کرده است که انسان در مراتب نازل نباتی و حیوانی، جنسیتی است و لکن صورت انسانی، فراجنسیتی است. لذا بر این نکته تاکید دارد که اگر بخواهیم روابط زن و مرد را در حریم خانواده مستحکم سازیم، بایستی سپهر معنایی توحیدی را مورد توجه قرار دهیم و بیشک، به میزانی که انسان به «قاب قوسَین او ادنی» نزدیکتر شود، روابط زن و مرد مستحکمتر خواهد بود.
Manhood and womanhood as two identities have been studied and analyzed secondarily in different philosophical approaches. Each of these analyses leads to a theory of family reinforcement. In this paper, gender exclusively examined according to the fundamentals of Islamic Philosophy in order to contribute to a theorization of family reinforcement. Also, different aspects of reinforcement are elaborated through Mulla Sadra’s intellectual-realistic school of thought, and the idea that human is gendered in its plant and animal levels while being ultra-gendered in its humanistic one is offered. Therefore, if we should reinforce man-woman relationship in family, we must inevitably pay attention to Monotheistic culture so that inasmuch as human being gets nearer to the most supreme level of humanity (qāb-a qawsain-i aw adnā), man-woman relationship gets tighter.
خلاصه ماشینی:
مبانی انسانشناختی بنا بر آموزههای حکمت صدرایی، وجود انسانی نیز بهسان دیگر موجودات عالم مادی حرکت جوهری<FootNote No="87" Text=" حرکت جوهری از ابتکارات ملاصدرا است که عالم مادی را واجد حرکت دانسته و وجود در این مرتبه را لرزان و دارای حرکت میداند و چنین حرکتی را برای این مرتبه از موجودات اشتدادی درنظر میگیرد که با حفظ وحدت خود صورتهای مختلف وجودی بدان افاضه میشود.
استقلال صورت نوعیه انسانی نسبت به ابعاد مادون وجود او به معنای قطع تعلق و ارتباط با آن ابعاد نیست، بلکه صورت نوعیه جدید پس از آمدن - بر اساس تحلیل فیلسوفان اسلامی - در سلسله علل فاعلی و وجودی مراتب مادون خود قرارگرفته و در تدبیر و تنظیم آنها نیز اثرگذار است؛ بنابراین، پس از آنکه نفس عاقله انسانی پدید میآید، متناسب با قوت و قدرتی که دارد در بخش مادی انسان، یعنی در ابعاد نباتی و حیوانی وجود خود و از جمله در مسائل مربوط به ذکورت و انوثت تأثیر میگذارد (پارسانیا، 1384).
بر مبنای فلسفه اسلامی، زنان و مردان بهرغم تفاوتهایی که به لحاظ شرایط مادی وجود خود دارند و بهرغم جایگاههای مختلف و درعینحال مکملی که در حوزه رفتار مادی و طبیعی خود پیدا میکنند، از ادراک واحد و یگانهای در حوزه معقولات برخوردارند، اگر تفاوتی نیز بین آنها تصویر و ترسیم شود به توانایی ذات آنها - از آن جهت که انساناند - باز نمیگردد، بلکه به اراده و ویژگیهای شخصی آنها و یا به عوامل و موانع خارجیای باز میگردد که در شرایط فرهنگی متفاوت بر آنان تحمیل شده است.