چکیده:
موضوع تغییرپذیری اخلاق از موضوعات بنیادین دانش اخلاق است. امکان تغییر اخلاق انسان پیامدهای مهمی، مانند سخنگفتن از اخلاقیسازی فرد و جامعه، زندگی سعادتمحور و مباحث تربیتی دارد. ازاینرو، اخلاقپژوهان به این موضوع در کنار مباحث تربیتی و اخلاقی توجه کردهاند. در این جستار، بحث تغییرپذیری اخلاق از دیدگاه راغب اصفهانی بررسی شده است. راغب معتقد است، الگوی اخلاقمندی انسان هم بر طبیعت انسان مبتنی است و هم بر آموزش. رفتار اخلاقی در نتیجه آموزش، جزء سرشت ثانوی (عادت) انسان میشود. اخلاق مبتنیبر طبیعت یا بهواسطه فیض الهی حاصل میشود یا بهواسطه عوامل طبیعی دیگر. واژه فیض الهی جهتگیری خاصی را بهلحاظ پرهیز از انحصارنگری در اندیشه راغب نمایان میسازد. درصورتیکه اخلاق، حاصل از فیض الهی و عوامل طبیعی باشد، خلقیات انسان تغییر نخواهند کرد؛ اما در حالت دوم، ازآنجاییکه خلقیات انسان ریشه در عادت دارند و براساس تعلیموتربیت حاصل میشوند، تغییرپذیر و اصلاحشدنیاند. راغب ازایننظر، همسو با جهتگیری ارسطو، جالینوس، رواقیان و ابنمسکویه است. راغب عوامل دیگری را نیز در تحلیل نظر خود بیان میکند. فرایند پردازشهای راغب از این موضوع، بههمراه نقد دلیلهای او در این جستار آمده است.
خلاصه ماشینی:
تفاوت نظر راغب با پیشینیان خود، به ویژه ابن مسکویه و جالینوس در ایـن است که راغب معتقد است برخی خلقیات نفسانی انسان ریشه در سجیت دارد؛ یعنی در نتیجۀ فیض الهی حاصل میشود.
١ ارسطو برخلاف رواقیان و حکمای پیش از رواقی معتقـد اسـت ، اخـلاق فقط ریشه در عادت دارد و انسان در آغاز تولد هیچ گونه فعل اخلاقی نـدارد و براثر آموزش میتواند به فضایل آراسته شود و هیچ یک از کارهای وی طبیعـی نیست ؛ بلکه طبیعت انسان ، استعداد به دست آودن خلقیات را فراهم میسازد.
این گونه تربیت را میتوان تربیـت اخـلاق مـدار (اخلاقی) نامید؛ زیرا براثر تربیت ، برخی خلقیات برای انسان حاصل میشود و جهت گیری آن اخلاقی است .
استدلال های راغب دربارة موضوع تغییرپذیری اخلاق براساس گفته های پیشین ، خلاصۀ دیدگاه راغـب دربـارٔە تغییرپـذیری اخـلاق چنین است : اخلاقیات انسان از آن حیث که ریشه در عـادت دارنـد، به واسـطۀ اختیار انسان گزینش میشوند و براثر عادت ، جزء سرشت ثانوی انسان شده و موجب ظهور افعال متناسب با خود می شوند.
باتوجه به آنچه بیان شد، میتوان نتیجه گرفت که راغـب اصـفهانی بسان جالینوس و ابن مسکویه و رواقیان معتقد است اخلاق و افعال انسان هـم در طبیعت ریشه دارد و هم در عادت .
همچنین ، وی با بهره گیری از آموزه های دین اسلام معتقد اسـت کـه اخلاق علاوه بر طبیعت و عادت ، در سجیت نیز ریشه دارد.