چکیده:
بر اساس آنچه در آثار مورخین دوران اسلامی آمده است، قدمت شهر شیراز به نخستین سده پس از اسلام بازمیگردد؛ امّا پیشینه زبانشناختی گویش شیرازی حاکی از دیرینگی باستانی این شهر دارد. گویش مردم شیراز در طول حیات خود سه دوره تاریخی را پشتسر گذاشته است: دوره نخست، دوران باستان و پیش از اسلام است که با شواهد غیرمستقیم، امّا بر پایه اصول زبانشناسی قابل ردیابی است. دوره دوم، در بازهای مابین قرون هفتم تا نهم هجری خلاصه میشود. این ایّام، روزبازار رواج و روایی گویش شیرازی است. از قرن دوازدهم هجری، با بهتختنشستن شهریار زند و نام برآوردن شیراز به عنوان پایتخت ایران، گویش شیرازی رفتهرفته به لهجهای از زبان فارسی بدل شد. امّا با مهجورشدن این گویش، فهم و بازسازی آن نه تنها برای عامّه مردم، که برای ادیبان و مترجمان نیز کاری بس دشوار گشت. در این جستار، که با تکیه بر منابع کتابخانهای و به صورت تحلیلی فراهم آمده، سعی بر آن است تا ضمن بررسی پیشینه پژوهشی در باب گویش شیرازی، چند و چون ترجمه مثلّث معروف حافظ، موسوم به برگردان هنری ویلبرفورث کلارک، مورد تأمّل قرار گرفته و نشان داده شود که ویلبرفورث کلارک در فهم و به تبع آن، ترجمۀ متن مذکور، به سهوهای متعددی گرفتار آمده است.