چکیده:
تلقّی مدیران و پژوهشگران از اخلاق نقش مهمی در ترویج علمی و توسعهی معرفتی دانش اخلاق دارد. طبّانگاری اخلاق آن را به مثابهی برنامهی تشخیص، پیشگیری و درمان رذایل اخلاقی به میان میآورد. تلقّّی در بعد عملی، اثربخشی اخلاق را در توسعهی منابع انسانی و کاهش تنشها و نابسامانیهای رفتاری در سازمان همراه میآورد و در بعد نظری، سبب توسعهی اخلاق کاربردی و نزدیکی این دانش به روانشناسی میشود. در این مقاله لوازم تلقّی طبّانگارانهی اخلاق را بررسی میکنیم. دو عامل در رواج این تلقّی موثّر بوده است: سازگاری آن با آموزههای اسلامی و رواج اخلاقپژوهی نزد طبیب فیلسوفان.
خلاصه ماشینی:
وقتی در دورهای از تمدن اسلامی علم اخلاق به مثابه طب روحانی تلقی میشود، این دانش به ویژه در عرصهی کاربردی رشد مییابد، و زمانی که اخلاق به مجموعهای از پند و پیمان و نصحیت و فرمان فروکاسته میشود، اخلاقپژوهی از رمق میافتد و کتابهاي اخلاقی به بیماری تکرار گرفتار میشوند.
مهمترین تأثیر طبانگاری اخلاق، رشد اخلاق کاربردی و معطوف بودن پژوهشهای اخلاقی به تشخیص، پیشگیری و درمان رذایل اخلاقی و بهبود سَبک رفتاری و خُلق آدمی بوده است، و همین امر علم اخلاق پیشنیان را به روانشناسی و رواندرمانی نزدیک میکند.
اخلاق به مثابه بهداشت و بهبود نفس علم طب از بیماری و سلامت بدن بحث میكند و در پی تشخیص بیماریها، پیشگیری از آنها و درمان آنهاست.
کسانی که اخلاق را به مثابه طب میدانند، در تعریف علم اخلاق صرفاً به اینکه این علم فضایل و رذایل را بیان میکند بسنده نمیکنند و - چنانكه گذشت - دانش اخلاق را به گونهای تعریف میکنند كه ارائه راه و كارهاي تطهير نفس، پیشگیری از رذایل و درمان آنها نیز در تعریف آن اخذ شود.
کسانی که اخلاق را به مثابه علم تربیت تلقی میکنند، به این امر هم بسنده نمیکنند و ارائهي شیوههای آراستن نفس به فضایل را نیز در تعریف دانش اخلاق اخذ میکنند.
طبانگاری نزد کسانی چون محمد بن زکریای رازی که تفسیر حداقلی از سلامت را میپذیرد، اخلاق را به رویکردهای روانتحلیلی نزديك میگرداند؛ و طبانگاری نزد اخلاقپژوهانی که سلامت نفس را بر فضایل اخلاقی بنا مینهند، آن را به روانشناسی مثبت نزدیک میکند (نک: فرامرز قراملکی، 1391، فصل نهم).
طبانگاری اخلاق این دانش را تنها در نخستین مرتبهي رشد اخلاقی و استکمال نفس توسعه میدهد.