چکیده:
پیروزی انقلاب اسلامی و حماسه دفاع مقدّس، تحوّلاتی ژرف در ساختار و محتوای شعر فارسی
ایجاد کرد. شور شهادت طلبی و کمال جویی از طریق قربانی کردن نفس و حس نوستالژیک شاعران
در این دوره نسبت به تحوّلات جنگ، باعث شد مضامین عرفانی که پس از مشروطه و قبل از
انقلاب اسلامی کمتر در شعر فارسی مورد توجّه بود، در ساختاری نو و در ارتباط با مضامین دینی و
حماسی، بازسازی و با زآفرینی شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی در پی بررسی
عناصر ادب عرفانی در اشعار حماسی- عرفانی دفاع مقدّس است. اجمالا یافتههای پژوهش نشان
میدهد که شعر دفاع مقدّس تجلی گاه حماسه و عرفان است. این شعر در زمینههای مختلف ورود و
حضور داشته که عمدهترین آنها، مضامین عرفانی و پرداختن به این جنبه برجسته از شعر فارسی
است. عناصر عرفانی در شعر این دوره به صورت نماد، استعاره، کهنالگو و تشبیه، بازتاب یافته
است.
خلاصه ماشینی:
از جمله پژوهشهایی که به مفهوم آزادی، عرفان و عشق در شعر دفاع مقدس پرداختهاند، میتوان به پایاننامۀ معمر ممیشویچ (1381) باعنوان «مفهوم آزادی در شعر قیصر امینپور، علی موسوی گرمارودی و فاطمه راکعی» اشاره کرد که در آن به مفهوم آزادی در شعر دفاع مقدس اشاره کرده و معتقد است در شعر دفاع مقدس به دلیل هویت دینی و اسلامی، آزادی به دو مفهوم فردی و اجتماعی مورد توجه شاعران قرار گرفت و به صورت نمادپردازانه در شعر این دوره کاربرد داشت.
در غزل دفاع مقدس، این مضمون برای توصیف رزمندگان که مشتاق محبوب خویش هستند و با اشتیاق در سیر به سوی او گام برمیدارند، مشاهده میشود: خیال دار تو را خصم از چه میبافد گلوی شوق که باشد، طناب لازم نیست (امینپور، 1363: 27) سر به سودایی دگر میخواند آواز رحیل کاین دل مشتاق را با سر، قرار دیگریاست (اسرافیلی، 1364: 42) به میدان غزا، اهل رضا را دلی مشتاق و جانی بیقرار است (سبزواری، 1372: 385) یاران به سر دویده و با جان رسیدهانداگر شوق خدا داری، چنین کن بر لب رسید جان، که مهیا شوم، نشدصفا و سعی، در میدان مین کن (قزوه، 1376: 26) در مدار عشق میخواند زمین، آواز عشق پای این هفت آسمان، امشب به دوشی دیگراست (مردانی، 1364: 43) حسینی، نوشیدن شراب شهادت و وصال حضرت حق را اینگونه تصویر میکند: لاجرعه شراب شوق را نوشیدندتا رفع عطش کنند، یاران اسیر مردانه لباس رزم را پوشیدندچون چشمه درون دشت شب جوشیدند (حسینی، 1385: 127) حسینی، مقام شهیدان را آنقدر والا و باکرامت میداند که بر این باور است که هفت شهر عشق بر گامهای آنان بوسه میزند و آنان شوق رسیدن به یار دیدار روی او را دارند.