چکیده:
هدف: هدف پژوهش حاضر، پیش بینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق بر اساس سبک های دلبستگی با توجه به نقش میانجی گری خودمتمایزسازی بود.
روش: پژوهش حاضر توصیفی و طرح آن از نوع طرح های همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر است. جامعه پژوهش شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق بوده اند که در بازه زمانی مرداد ماه تا پایان آبان ماه 1395 به شعب 6 و 7 و 8 دادسرای شهر ری و شعبه اجرای احکام مراجعه داشتند. نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس احساس تنهایی (راسل، 1996)، پرسشنامه خودمتمایزسازی (اسکورن و اسمیت، 2003)، مقیاس میل به طلاق (جانسون و مورو، 1986) و پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسال (کولینز و رید، 1990) بودند. تحلیل یافته ها با استفاده تحلیل معادلات ساختاری انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد بین سبک های دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین خودمتمایزسازی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد. در نهایت سبک های دلبستگی به واسطه خودمتمایزسازی، قادر به پیش بینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق است.
بحث و نتیجه گیری: داده های پژوهش با الگوی پیشنهادی برازش کامل دارد به طوری که خودمتمایزسازی، در رابطه بین سبک های دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق، نقش واسطه ای معنی داری را ایفا می کند. هدف پژوهش حاضر، پیش بینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق بر اساس سبک های دلبستگی با توجه به نقش میانجی گری خودمتمایزسازی بود.
روش: پژوهش حاضر توصیفی و طرح آن از نوع طرح های همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر است. جامعه پژوهش شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق بوده اند که در بازه زمانی مرداد ماه تا پایان آبان ماه 1395 به شعب 6 و 7 و 8 دادسرای شهر ری و شعبه اجرای احکام مراجعه داشتند. نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس احساس تنهایی (راسل، 1996)، پرسشنامه خودمتمایزسازی (اسکورن و اسمیت، 2003)، مقیاس میل به طلاق (جانسون و مورو، 1986) و پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسال (کولینز و رید، 1990) بودند. تحلیل یافته ها با استفاده تحلیل معادلات ساختاری انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد بین سبک های دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین خودمتمایزسازی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد (P<0.05). در نهایت سبک های دلبستگی به واسطه خودمتمایزسازی، قادر به پیش بینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق است.
نتیجه گیری: داده های پژوهش با الگوی پیشنهادی برازش کامل دارد به طوری که خودمتمایزسازی، در رابطه بین سبک های دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق، نقش واسطه ای معنی داری را ایفا می کند.
خلاصه ماشینی:
همچنین یافتههای پژوهش حاکی از این بود که بین سبکهای دلبستگی و احساس تنهایی رابطه وجود دارد به طوریکه افراد با دلبستگی ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) در مقایسه با افراد دارای دلبستگی ایمن، احساس تنهایی بیشتری گزارش میکردند.
در حالی که افراد دارای دلبستگی ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) که سطح پایینی از اعتماد به نفس و گشودگی در مورد خود داشته و معمولا قادر به ایجاد تعادل در روابط اجتماعی و عاشقانه خود و نزدیکی با دیگران نیستند، احساس تنهایی بیشتری را گزارش میدهند (ایلهان ، 2012).
این یافته همراستا با پژوهشهای قبلی از جمله مامی و عسگری (1393) میباشد که نقش تمایزیافتگی خود و سبکهای دلبستگی را در پیشبینی طلاق عاطفی مورد بررسی قرار داد.
در تبیین این یافتهها میتوان گفت افراد دارای سبک دلبستگی ایمن به دلیل داشتن نگرش مثبت نسبت به خود و دیگران، اعتماد به نفس و تعادل در روابط اجتماعی از موقعیت من مناسبی برخوردارند و میتوانند در برخورد با دیگران ضمن حفظ عقاید شخصی و بهرهگیری از نکات مثبت عقاید دیگران، روابط نزدیک و معناداری با دیگران داشته باشند.
در مجموع، یافتههای این تحقیق بیانگر آن بود که خود متمایزسازی در رابطه با سبکهای دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق نقش واسطهای کامل را ایفا میکند.
M. (1991), Attachment styles among young adults: A test of a four category model, Journal of Personality and Social Psychology, 61,226-224.
(2005), An investigation of social skills and loneliness levels of university students with re- spect to their attachment styles in a sample of Turkish students.