چکیده:
«مهدویت» در طول تاریخ اسلام، در بین عامه و خاصه مسلمین، از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است و از آموزههای مشهور اسلامی به حساب میآید. اما کسانی بودهاند که بر اساس مبانی خاص خود یا دلایل دیگر، این ایده را به چالش کشیده، به انکار آن پرداختهاند. هرچند تعداد این افراد، نسبت به عموم مسلمانان قائل به مهدویت، زیاد نیست؛ در زمان خود یا بعد آن توانستند اثر گذار شوند. از جمله این افراد، «سید محمد رشید رضا»، صاحب «تفسیر المنار» است. وی، به ویژه در تفسیر المنار، تلاش کرده است با ادله گوناگون، مهدویت را زیر سوال ببرد، پایههای آن را سست و آن را انکار کند. یکی از ادله وی «تعارض» روایات مهدوی است. نگاشته حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به این دلیل پرداخته و حتی بر مبنای اهل سنت، علاوه بر اشکالات مهمی که بر ایشان میشود (از قبیل نقد غیر عالمانه، عدم تلازم بین تعارض و جعل، سردرگمی در منشا یابی برای روایات مهدویت) اثبات میکند بین روایات مهدوی تعارضی وجود ندارد.
خلاصه ماشینی:
سوم: استناد به روایت شاذ در مقابل قول مشهور تعداد روایاتی که اسم مهدی را «احمد» معرفی میکند، تنها یک مورد است که توسط ربعی بن خراش از حذیفة بن یمان در بیان ملاحمی از رسول خدا( نقل شده است (طبری، 1416: ص377 و دانی، 1416: ج5، ص1089) که حتی طبق تصریح رشید رضا، مورد قبول مشهور مسلمانان اهل سنت قرار نگرفته است، بلکه مشهور اهل سنت نام مهدی ( را «محمد» ذکر میکنند (رشید رضا، 1423: ج9، ص437)؛ علاوه بر اینکه میتوان بین این اقوال جمع کرد؛ این گونه که میشود یک شخص دو نام داشته باشد، همانگونه که برای پیامبر چنین بود.
هفتم: عدم تعارض در روایات مهدوی از ابن قیم جوزی نقل شده است: برای صدور حکم به تعارض دو حدیث و آنها را در زمره مختلف الحدیث به شمار آوردن، لازم است هر دو قابلیت احتجاج را داشته باشند؛ اما اگر یکی از آن دو، به هر حال قابل قبول نباشد، این حدیث توانایی معارضه با حدیث قوی را ندارد؛ زیرا در این حالت اثری بر آن مترتب نیست (ابن محمد السید، 1424: ج1، ص503).
در بین روایات مهدوی با این دوگانگی از لحاظ محتوا برمیخوریم؛ ولی روایاتی که از فاطمی و علوی بودن – صراحتا یا تلویحا – خبر میدهند؛ حتی بر مبنای اهل سنت، بر روایات مقابل که مهدی را از نسل عباس معرفی میکنند؛ ترجیح دارند و طبعا روایات دسته اول باید مقدم شوند که نتیجه آن زایل شدن تعارض ابتدایی موجود است؛ زیرا: اولا: چنانکه خود رشید رضا در ارائه بحث خود بدان تصریح کرده است؛ روایات علوی و فاطمی بودن، مشهورترند و این «شهرت» بین خاصه و عامه وجود دارد (رشید رضا، 1423: ج9، ص 435).