چکیده:
پژوهنده، هفتخوان رستم، یکی از جذابترین داستانهای چندپهلوی شاهنامه را بهعنوان یکی از گونههای ادبی فانتاستیک بررسی کرد؛ زیرا جلوههای ویژه تداخل و تقابل میان واقعیت و تخیل، اغراقهای خیال انگیز و وهمناک آن دنیایی شگفت و خارق العاده با موجودات فراواقعی را به تصویر کشیدهاست. هدف این جستار پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان متون کهن زاییده تخیل و تفکر غنی گذشتگان خود را جزء گونههای مدرن ادبی امروز بهعنوان الگوهای برتر قهرمان پردازی جانشینی قلمداد کرد؟ و ابزار خیال، تصاویر دریافتی را به کدام مرز برزخ ذهن شاعر نزدیک و وارد کردهاست؟ به پیشینه تحقیقات در این مورد پرداخته و فانتاستیک و فانتزی تبارشناسی و به اجمال به زندگی فردوسی و شاهنامه پرداخته شد. نتیجه اینکه فانتزی فقط یک گونه ادبی مدرن نیست، بلکه ریشهای کهن و رابطهای تنگاتنگ با کهن الگوهای اولیه ناخودآگاه فردی و جمعی بشر دارد. بسیاری از افسانههای منظوم مانند هفتخوان رستم نوعی داستان تخیلی با رویکرد فانتزی مدرن اند که با دسته بندی فانتزی نیز همخوانی دارند و میتوانند بهعنوان آثار برجسته جهانی در صنعت فیلم و پویانمایی (انیمیشن) کاربرد ویژه ای داشته باشند.