چکیده:
ناآگاه مشتمل بر پدیده¬هایی روانی است که فاقد کیفیّت آگاهی¬اند.
(کارل گوستاو یونگ)
چکیده
فروید در اوایل دهة1920، با پذیرفتن خطر پیچیده ساختن مسائل، تقسیم دوگانة ذهن را به هشیار و ناهشیار، به تقسیم سه گانه بن(نهاد)، من و فرامن تبدیل کرد. این سه طبقه، ساختار شخصیّتی هر فرد را بوجود می¬آورند و با توجّه به واکاوی موشکافانة هر یک از این مراحل میتوان به فردیّت و روان شخص در هر لحظة زمانی پی برد. آنچه در فرهنگ عرفانی ما با نامهایی از قبیل مشاهده و مکاشفه و کشف و شهود تعبیر می¬شود، علیرغم اختلاف¬هایی که در تعریف دارند (مثل واقعه)، حکایت از تجربه¬هایی دارند که صفت مشترک آنها، دریافت حقیقت و ادراک اموری در حالت ناخود آگاهی است. اصطلاحاتی نظیر جذبه، خلسه، ذوق، وجد، سکر، استغراق و امثال آن نیز بیانگر حالاتی است که در آن امکان تجارب روحانی از طریق قطع رابطة حسّی با دنیای خارج میسر می¬گردد. با توجّه به این که مولانا در زمان سرایش مثنوی تحت تاثیر الهامات و تداعی¬های ناخودآگاه قرار می¬گیرد، می¬توان شاهد نوعی ستیز مابین خودآگاهی و ناخودآگاهی در ذهن شاعر بود. ازین رو در این مقاله چونی و چگونگی عبور شاعر از این سه مرحله روانشناسی در داستان دقوقی نشان داده شده است.
خلاصه ماشینی:
در بیت یاد شده، مولانا (دقوقی) در مرحلةID (خود آگاهی) است، اما از بیت بعد شروع به زمینه چینی برای سفر انفسی خود میکند: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} دراین بیت حرف شرط اگر حاکی از تردید و دودلی شاعر بین خودآگاهی و ناخودآگاهی است.
در این جا نیز ترکیب نهی تر از پدر، به طور ناخود آگاه سخن پیامبر را به یاد آورد که: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} به این ترتیب ابتدا شاعر سفر خود را از ID (نهاد) یا خود آگاهی آغاز میکند و بعد از گذشتن از EgO به ناخود آگاهی می رود، اما دوباره بعد از گفتة پیامبر، شاعر به قصه دقوقی باز میگردد که در واقع سیری از ناخودآگاهی (فرامن) به خود آگاهی (نهاد) است.
یعنی از عالم باطن به ظهور آمده بود که من به ساحل دریای وحدت رسیدهام؛ لذا باز هم دقوقی یا شاعر خصوصیاتی از هر دو مرحله را دارا هستند و ازین به بعد است که شاعر قدم در فرامن میگذارد و هفت شمع را در آن ساحل مشاهده میکند ازین جا به بعد که سفر درونی و مشاهدات قلبی – ذهنی (شاعر) است، همواره دارای خصوصیات مهم ناخود آگاهی و رویاست، ازین رو به مهمترین موارد پرداخته شده است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} رسیدن شعلة هر شمع تا پهنة آسمان، خیره گشتن عارف یا شاعر از دیدن این قطره، خیره شدن خود خیرگی ازین واقعه، گذشتن موج حیرت از سر عقل، دیده نشدن این شمعها در دیدگان و دیدگان دیگر و.....