چکیده:
حقوق بشر به عنوان یکی از مسائل و دغدغههای مهم جهانی امری است که باید حوزه و چارچوبی دقیق و مشخص داشته باشد تا از ابهام و ایهام در مرحله اِعمال آن جلوگیری شود. تعیین دقیق این حوزه با تبیین مفاهیم تحدیدکننده حقوق بشرامکانپذیر است؛ بنابراین باید این مفاهیم مشخص شوند و معیارهای آنها تعیین گردد. در یک نگاه کلی حق در دو سطح درونی و بیرونی مورد تحدید قرار میگیرد؛ سطح درونی به واقع همنشینی حقها با یکدیگر است که منجر به تحدید میگردد و سطح بیرونی برخورد حق با اقتضائات حداکثری عدالت یا به عبارتی مصلحت عمومی است که منتهی به محدودیت میشود. پژوهش حاضر درصدد است ضمن تبیین سطح درونی، عدم کفایت آن را به عنوان معیار تحدید مشخص نماید و معیارهای لازم برای سطح بیرونی تحدید حقوق و آزادیهای بشر را به دست دهد.
خلاصه ماشینی:
با این فرض که مصادیق اصلی این حقوق محقق شود، مسألۀ محدودة آنها مطرح می گردد، بنابراین در خصوص حقوق و آزادی ها همواره این دغدغه وجود دارد که دامنۀ آنها تا کجاست و آیا باید محدود شوند یا خیر؟ چنانچه معتقد به لزوم تحدید این حقوق و آزادی ها باشیم ، برای محدود نمودن آنها چه معیارهایی وجود دارد و یا باید وجود داشته باشد؟ در طول تاریخ زندگی اجتماعی انسان ، همیشه دلایل و بهانه های گوناگون برای نقض ادعاهای بر حق افراد بیان شده است که البته از ظاهری بسیار جذاب برخوردار بوده اند، همچون رضایت الهی ، دین برتر، ایدئولوژی پیشرو، دولت حق ، مصلحت ، اخلاق ، نظم عمومی ، امینت ملی و کیان ملت ،١ مفاهیمی این چنین کلی را می توان با دامنۀ وسیعی مورد تفسیر قرار داد و مصادیق آن را مشخص نمود تا جایی که مجالی برای حقوق و آزادی ها باقی نماند.
به نظر می رسد از این راهکار، با توجه به اینکه پیشاپیش در نظام های حقوقی متعدد مورد استفاده قرار گرفته و مؤثر و راه گشا بوده است ، بتوان برای حل مشکل تزاحم عملی حق ها استفاده نمود و در برخورد حق ها با یکدیگر اصل لاضرر را در کنار نظریۀ اتخاذی برای حل تزاحم ، معیار همنشینی حق ها قرار داد و تشخیص اینکه ضرر چگونه واقع شده و کدام حق باید نسبت به دیگری محدود شود یا هردو به هم را به عرف واگذار کرد.