چکیده:
نقد اخلاقی رویکردی به ادبیات است که امروزه با نگاهی تازه طرح شده است. بسیاری از اخلاق گرایان و نویسندگان معاصر دیگر به جزمیت های سابق (مورالیزم و اتونامیزم) اعتقاد ندارند و مسئله اصلی را در چگونگی بهره برداری هنر و اخلاق از یکدیگر می دانند. نظریه پردازان اخلاق با تکیه بر نقش عواطف و احساسات در شناخت و تاکید بر همدلی و تخیل در شناخت اخلاقی، ادبیات و به ویژه متون روایی را جایگاهی مناسب برای تجربه شناخت محسوس، جزئی و شهودی از عواطف می دانند. در گذشته، اخلاق نه برمبنای عواطف و احساسات، بلکه براساس قوه ناطقه تعریف می شد. در این دیدگاه، ادبیات در خدمت اخلاق معنا می یافت. شیوه های بیان مطالب اخلاقی در متون اندرزی گذشتگان معمولا مستقیم و با تکیه بر جملات خبری یا انشائی یا ارجاع به سخنان بزرگان بود. اساس این تفکر برمبنای تقابل دوتایی میان خیر و شر و درک آنان از زیبایی شناسی و اخلاق بوده است. با ظهور رویکردهای احساس گرا و توجه به نقش تخیل در ایجاد همدلی، ارتباط میان ادبیات و اخلاق تغییر یافت. امروزه اخلاق فقط مجموعه ای از گزاره های انشائی نیست که در ادبیات بازتاب یابد و هدف ادبیات نیز ترویج اخلاق نیست. ادبیات و متون روایی و داستانی از طریق شناخت جزئی و بیان مستقیم تجربیات و عواطف انسانی و کاوش در درون آدمی، شناخت و آگاهی ما به دیگران را ارتقا می بخشد و این کار از طریق شبیه سازی ما با دیگری از طریق قوه تخیل امکان پذیر است. در این پژوهش، با بررسی بیست داستان کوتاه فارسی، شیوه های بیان اخلاقی در آن ها تحلیل شده است. توجه به شکل های مختلف تقابل های اخلاقی، توصیف جزئیات، استفاده از زاویه دید عینی و بیرونی، و به کارگیری استعاره، نماد، تمثیل و موقعیت های آیرونیک از مهم ترین شگردهای داستان نویسی در القای پیام اخلاقی به مخاطب است. این شیوه ها برای درک و دریافت مخاطب احترام قائل است و با تکیه بر بیان تجربه های عمیق روحی و فردی و درک موقعیت، به شناخت شهودی و جزئی از احساسات، عواطف و درنهایت کنش های اخلاقی انسان می انجامد.
Moral criticism is an approach to the literature presently discussed with a new view. Many contemporary behavioralists and authors didn't yet believe in the former dogmas (moralism and autonamism) but in the way of using art and ethics from each other. In the past, ethics is defined not based on the emotions and sensations but the speech capability. In this view, literature served the ethics. Moral topics presentation methods in past advising texts were usually directly by relying on the news or compositionsentences or referring to the words of authors. T By appearing the sentimental approaches and paying attention to the role of imagination in sympathy, relation of literature and ethics changed. Nowadays, ethics is not only a collection of composition sentences reflected in the literature, and the purpose of literature is not the promotion of ethics. Literature, narrative and fictional texts promote our recognition and awareness more than others by partial recognition and direct expression of human experiences and emotions and search in the human being, being possible through our simulation with others by the imagination. This research analyzes the moral presentation methods in 20 Persian short stories. Consideration of the different forms of moral conflicts, presentation and description of details, use of objective and subjective point of view, use of metaphor, symbol or simile and ironic situations are the most important techniques of story writing in inspiring the moral message to the audience.
خلاصه ماشینی:
ادبیات و متون روایی و داستانی از طریق شناخت جزئی و بیان مستقیم تجربیات و عواطف انسانی و کاوش در درون آدمی، شناخت و آگاهی ما به دیگران را ارتقا میبخشد و این کار از طریق شبیهسازی ما با دیگری از طریق قوۀ تخیل امکانپذیر است.
این شیوهها برای درک و دریافت مخاطب احترام قائل است و با تکیه بر بیان تجربههای عمیق روحی و فردی و درک موقعیت، به شناخت شهودی و جزئی از احساسات، عواطف و درنهایت کنشهای اخلاقی انسان میانجامد.
بهعبارتی هنر و بهطور خاص ادبیات چه بهرهای از اخلاق میبرد و اخلاق چه چیزی به ادبیات میافزاید؟ آیا متون ادبی میتوانند پاسخی برای زیستن اخلاقی و چگونه زیستن ما فراهم کنند؟ اگر پاسخ این سؤال مثبت است، این ارتباط و تعامل در دنیای مدرن که سازوکار اخلاقی آن با دنیای سنتی متفاوت است، به چه شکل باید برقرار شود؟ در چند دهۀ اخیر، اخلاقگرایان3 دربرابر دو نظریۀ نامبرده (مورالیزم و اتونامیزم) نظریۀ سومی را ارائه کردهاند که از دیدگاه دیگری این ارتباط را تبیین کرده است.
این مجموعه داستانها رویکرد و درونمایهای اخلاقی دارند، هریک در دورۀ انتشار خود پاس داشته شده و به چاپهای متعدد رسیدهاند: استخوان خوک و دستهای جذامی از مصطفی مستور، تمام زمستان مرا گرم کن از علی خدایی و من قاتل پسرتان هستم از احمد دهقان.
یکی از مهمترین نکاتی که در نقد اخلاقی متون ادبی قدیم و جدید باید بدان توجه کرد، این است که اولا در گذشته، اخلاق باید مستقیما از لوگوس (عقل) کلی و جهانی استنتاج شود و ثانیا اساسیترین کارکرد ادبیات از دیدگاه گذشتگان، انتقال مفاهیم اخلاقی بوده و اصولا تا پیش از دوران مدرن، کارکرد زیباییشناختی هنر از کارکرد اخلاقی آن جدا نبوده است.