چکیده:
در این مقاله نسبت بین مشارکت عملی و حقوق نهادین در گذار از بحران مشارکت به نوسعهة
سیاسی بررسی شده است. در این بررسی تحلیلی، نقطة گرهی سامانبخش به بحث این است:
نسبت بین دو متغیر مشارکت عملی و حقوق شهروندی چیست؟ مرور پیشینة تحقیق نشان داد که
برای پاسخ به این پرسش, سه جواب رقیب وجود دارد. گروهی از پژوهشگران و اندیشمندان (دو
گروه اول) حل بحران را بهصورت تکخطی میپینند؛ الینه دریارة اینکه کدام عامل نقش متغیر
مستقل و کدام عامل نقش متغیر وابسته را دارد اختلاف دارند. گروهی دیگر (گروه سوم) از
اندیشمندان, دیدگاه غیرخطی دارند. در نگاه آنان, رابطة مشارکت سیاسی و ساختارها و نهادهای
حامی حقوق شهروندی, متقابلا تاسیسی است. در طی سه گفتارء به نپارشناسی مپاحث مذکور
میپردازیم.
Ratio between practice Participation and institutional law in transition from crisis to participate in the political development of this paper has been studied. In this study analytical nodal point is to organize the discussion section: toward between the two variables a practical partnership and citizenship rights? In other words، one independent variable and dependent variable is the other? Or look at the dialogue، political participation and civil rights groups and the role "mutually" established "political participation is in crisis? Literature review showed that to answer these questions، three answers are competing. A group of researchers and scholars into a crisis see single- linear. Which course to cause an independent role and which factors play a role in the dependent variable does differ? Another group of non-linear thinkers have a vision. Look at their structures and institutions of political participation and civil rights advocate role "mutually" establishment "is. in three words، to pay the genealogy topics.
خلاصه ماشینی:
از جمله لوازم بلافصل توسعۀ سیاسی باید از ویژگیهای زیر نام برد: سازمان یابی گروه ها و نیروهای اجتماعی، آزادی آنها در مشارکت و رقابت سیاسی، وجود سازوکارهای حل منازعۀ نهادمند در درون ساختار سیاسی، خشونت زدایی از زندگی سیاسی، کیش زدایی از سیاست در جهت تقویت ثبات سیاسی، مشروعیت چارچوب های نهادی و قانونی برای رقابت و سازش سیاسی و جز آن (بشیریه ، ١٣٧٧: ٦١-٦٠).
با بررسی دو چهره برجستۀ خارجی و یک چهره برجستۀ داخلی از این دیدگاه ، مشاهده شد که چگونه آنان وجود عوامل نهادین برای حقوق شهروندی را در بسط مشارکت سیاسی دخیل میدانند.
هر دو اندیشمند مدعی اند که وجود افراد نوسازیشده و فعال در جامعه میتواند سبب توسعۀ سیاسی شود؛ از این رو برای اینکه بتوان این دیدگاه را بهتر شرح داد، به خلاصه ای از دیدگاه های لرنر اشاره میشود: در نظر دانیل لرنر، نقش توسعه بخشی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی بر حرکت مردم برای کسب حقوق شهروندی اجتناب ناپذیر است .
از منظر تبارشناختی ، مشاهده میشود که دیدگاه بسیج اجتماعی عکس آن چیزی است که در مورد گروه اول مطرح شد، درحالی که گروه اول افراد نوسازی شده یا سنتی را برای توسعۀ سیاسی در نظر نمیگرفتند.
این فرهنگ و ارتباط آن با موضوع مشارکت سیاسی مسئله ای است که قبل از ارائۀ دیدگاه های نهایی باید در نظر گرفته شود.
البته باید گفت این سه نوع حکومت خود نیز در چگونگی تعامل بین حقوق شهروندی و مشارکت سیاسی دخیل اند.