چکیده:
پژوهش حاضر به مطالعه توصیفی نقش توامان قومیت و جنسیت در نحوه مصرف و دریافت سریال قهوه تلخ توسط زنان شهر سنندج میپردازد. علاوه بر این، تحلیل چگونگی شکل گرفتن گونههای متفاوت خوانش در میان مخاطبان و مطالعه تاثیرگذاری عوامل فردی و اجتماعی بر نحوه خوانش مخاطبان با توجه به متغیرهای سن، تحصیلات، وضعیت تاهل و شغل، مورد مطالعه قرار میگیرد. بدین منظور از روش کیفی و تکنیک مصاحبه عمیق با 28 نفر از زنان شهر سنندج با اتکا به رویکرد مطالعات فرهنگی و تئوری دریافت استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که از یک سو سریال قهوه تلخ بهدلیل قرار گرفتن در ژانر طنز، باعث ابهام در زمینه جدی بودن و طنز بودن محتوا میشود. بنابراین امکان چندخوانی را برای مخاطب فراهم میکند و به همین دلیل، خوانش مرجح ندارد. از سوی دیگر زنان شهر سنندج با مصرف این سریال، تشکیل جماعتی تفسیری را میدهند که بهدلیل تجربههای روزمره مشابه، قومیت و جنسیت مشابه در برخی زمینهها دارای تحلیلهای مشابه هستند. بهگونهای که بیشتر آنها از روایت سریال برای صحبت در مورد دغدغهها، مشکلات اجتماعی و فردی خود استفاده میکنند، اما همین زنان بهدلیل تفاوت در متغیرهای ذکر شده، تفاوتهایی در نحوه مصرف و دریافت سریال با یکدیگر دارند. بهعنوان نمونه، زنان دارای تحصیلات بالا، سریال را با دقت و تمرکز تماشا کرده و به موازات لذت بردن از سریال، نسبت به آن انتقاداتی محتوایی نیز مطرح میکردند. علاوه بر این زمینههای اجتماعی و سیاسی جامعه، وجود گفتمان دیگری، قومیتی و فمینیستی حاکم بر شهر سنندج نیز یکی از عوامل تاثیرگذار بر خوانش مخاطبان بوده است.
خلاصه ماشینی:
( 281 :1376 نظریه هایی که به فعال بودن مخاطب اعتقاد دارند؛ دارای رویکردهای گوناگونی هستند، یکی از آنها رویکرد مطالعات فرهنگی است که زمینه های متفاوت اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی افراد و تأثیر آنها بر دریافت را مورد مطالعه قرار می دهد.
لازم به ذکر است که پژوهش حاضر، امکان مقایسه دریافت ها بر اساس مؤلفه های قومیتی را ندارد؛ زیرا اولا تحقیقات دیگری از دریافت مخاطبان قومیت های دیگر از سریال قهوه تلخ انجام نشده تا با مقایسه آنها با تحقیق حاضر بتوانیم تأثیر مؤلفه های قومی و فرهنگی را بر دریافت مخاطبان مورد تحلیل قرار دهیم .
در ایران نیز پژوهش هایی در قالب پایان نامه های دانشگاهی با هدف مطالعه خوانش های مخاطبان انجام شده که در ذیل به آنها اشاره می شود: پژوهش جمال محمدی (١٣٨٥) تلاش کرده خوانش زنان از سریال بر مبنای رویکرد مطالعات فرهنگی را مورد بررسی قرار دهد.
بنابراین به نظر می رسد تحصیلات یکی از عوامل مهم در نوع انتقاد به سریال بوده است ؛ به نوعی که با میزان تحصیلات و زمینه های اجتماعی و فرهنگی افراد از قهوه تلخ لذت می بردند و بر همین اساس ، انتقادی نیز به آن مطرح می کردند.
بحث و نتیجه گیری با توجه به یافته های پژوهش می توان تأثیر توأمان جنسیت و قومیت ، شرایط و زمینه های اجتماعی و سیاسی و زندگی روزمره را بر نحوه مصرف و دریافت سریال قهوه تلخ مورد ارزیابی قرار داد.