چکیده:
نوشتار حاضر جایگاه تبیینی و تفسیری کتاب سیاست/ دانش در جهان اسلام همسوئی معرفت و ایدئولوژی در دوره سلجوقی را از دو منظر ایجابی و سلبی مورد نقد قرار میدهد. دوران حکومت سلجوقیان، دوران متمایزی را در تاریخ ایران و جهان اسلام رقم زد. وضعیت فرهنگی جامعه اسلامی به ویژه از منظر دانش و رابطه آنها با نهاد سیاست در دوره سلجوقی از وجوه ممتاز و کمتر شناخته شده فرهنگ و تمدن اسلامی در این دوره است. مولّف کتاب با استفاده از نظریههای لوئی آلتوسر و میشل فوکو چگونگی رابطه متقابل دو نهاد سیاست و دانش در دوره سلجوقی را بررسی کرده است. از نکات ممتاز این کتاب میتوان به اهمیت موضوع و پردازش متفاوت مطلب و ترجمة سلیس و روان آن اشاره کرد. از سوی دیگر، ناکامی در ارائه یک توصیف یکدست و گویا از موضوع، تعمیم نامناسب، کمتوجهی به شیوه پژوهش تاریخی، وجود اغلاط محتوایی، برخی معادلیابیهای نامناسب و اغلاط چاپی در ترجمه را نیز میتوان به عنوان نارساییهای کتاب دانست.
In this article was been criticized the explanatory and interpretative function of the book of "Politics of Knowledge in the Islamic world: The convergence of knowledge and ideology in the Seljuq period" from two positive and negative aspects. The cultural status of the Islamic society, especially from the standpoint of knowledge and its relationship with the political institution in the Seljuq period, is one of the privileged and lesser known aspects of Islamic culture and civilization. The author of the book, using the theories of Louis Althusser and Michel Foucault, has examined the relationship between the two institutions of politics and knowledge in the Seljuq period. Some outstanding Notes of the book were Importance of subject and different producing of it, Fluent and understandable translation, focus on an important, complex and new topic in the research, explanation and interpretation of the subject using a variety of historical and geographical sources, But in the book can be found many imperfections as the failure to provide an understandable description of the subject, inappropriate generalization, and inattention to the historical research method, some intermittent themes in the original text, and some inappropriate equivalence, and typic and editing errors in translated text.
خلاصه ماشینی:
در جایی دیگر نیز گزارش حافظ ابرو را به عنـوان گـزارش مشـروعیت بخـش تلقی کرده (متن اصلی، ص ٩٠؛ ترجمه ص ٢٢٦)، در حالی که این منابع چند قرن بعـد از سقوط سلجوقیان نوشته شده و حداکثر بتوان آنها را بازنویسی گزارش های مشـروعیت - بخش دانست .
بنـابراین ، میتوان تصور کرد که سلجوقیان نیز در اواخر قرن ٥ و یا در اوایـل قـرن ٦، بـا اهـداف مشروعیت سازی در متن ملک نامه دست برده و مطالب دلخواه خود را بـه آن افـزوده و مطالب غیر دلخواه را از آن حذف کرده باشند، ولی این امر منحصر به ملک نامه اسـت و دیگر منابع و روایات عهد سلجوقی را شامل نمیشود.
مطالبی درباره رابطه قاضی و شاه آورده و این نوع رابطه را معلول اقدامات نظـام الملـک دانسته (متن اصلی، ص ٨٥؛ ترجمه ، ص ٢١٨) در حالی کـه در فرهنـگ سیاسـی اسـلامی و ایرانی، قبل از سلجوقیان ، چنین تعریفی از جایگاه قاضیان در امـور کشـوری معـین شـده بـود (نک : ثعالبی، ١٩٩٠: ١٣٦) و برای همین بسیاری از علماء از پذیرش امر قضا بـه عنـوان عمله جور پرهیز داشتند.
در ذیل به برخی موارد اشاره شده است : نویسنده در اشاره به مرگ خلیفه المقتدی آورده که «مرگ این خلیفه در دو سـال بعد از مرگ ملکشاه و نظام الملک به ازدیاد بی ثباتیای که بعـد از دوران شـکوهمند آن دو ایجاد شده بود، کمک کرد»( متن اصلی، ص xl)، ولی مترجم آن را تغییـر داده اسـت که «مرگ خلیفه المقتدی دو سال بعـد از مـرگ نظـام الملـک و ملکشـاه رقـم خـورد و موجب بی ثباتیای شد که بعـد از دوره شـکوهمند ایـن دو بـه وجـود آمـد»(ترجمـه ، ص ٤٣).