چکیده:
جوزف کمپبل برپایة اندیشة یونگ با پیشنهاد کهن نمونة سفر قهرمان، دریچهای نو در نقد کهنالگویی گشود و نشان داد که سفر قهرمانان در آثار روایی مردمان گوناگون بیشتر از الگوی یکسانی پیروی میکنند. الگوی کمپبل دربردارندة سه بخش عزیمت، تشرّف و بازگشت است. از این روی نویسندگان این جستار برآنند تا داستان جمشید و خورشید سلمان ساوجی را براساس نقد کهنالگوی و تک اسطوره کمپبل بررسند. جمشید با پاسخ به ندای فراخوان، برای درک خویشتن و شناخت آنیمای درونش با راهنمایی پیرخرد، پای در سفری دشوار مینهد و مراحلی سخت را سپری میکند و سرانجام با پیوند با خورشید و بازگشت به چین، بهروزی را برای مردم سرزمینش به ارمغان میآورد. جمشید در این راه گذشته از بخششهای این جهانی به گونهای به خودشناسی دست مییابد که این دستاورد هماهنگ با اندیشة «کهننمونة سفر قهرمان» است.
خلاصه ماشینی:
قهرمان با رهاورد سفر- دانش و قدرت - به وطن خود باز ميگردد اين بخش نيز شامل: پرهیز از بازگشت، فرار جادويي، دست نجات از بیرون، عبور از آستان بازگشت، ارباب دو جهان، آزاد و رها در زندگي است.
جمشيد در اين سفر هفتخان را پشت سر ميگذارند که عبارتند از: رسيدن به سراي پريان، گذر ازکوه و نبرد با اژدها رسيدن به شهراکوان ديو ، رسيدن به دير راهب، سرگرداني در دريا، گرفتاري در بيشه و در پايان رسيدن به روم و جنگ با رقيب بر سر عشق و برداشتن موانع از سر راه و پيوند با خورشيد است.
» (کمپبل،67:1392) به هر روي «پيک چالشي را پيش روي قهرمان قرار ميدهد که شايد وي همواره آماده رويارويي با آن نباشد» (صباغ،36:1392) «گاه ردّ دعوت، ماجراجويي را به ضدّش دگرگون ميکند، فرد در اين صورت به انزوا و گوشهنشيني کشيدهميشود يا خود را به کارهاي سخت وا ميدارد و قدرت عمل مثبت خود را از دست ميدهد و به يک موجود قرباني بدل ميشود که نياز به يک هادي دارد.
افسر در اين بخش از داستان با گفتگو با پدر خورشيد و انگيزه دادن به جمشيد نقش خود را به عنوان پشتيبان قهرمان به خوبي بازي ميکند.
بدينسان نويسندگان اين جستار، داستان جمشيد و خورشيد ساوجي را بر پاية تک اسطوره کمپبل رسيدند و دريافتند مراحل سفر جمشيد با کهنالگوی قهرمان یونگ و تک اسطورة کمپبل هماهنگ است.
اين بخش از سفر با قسمت پرهیز از بازگشت کمپبل بازتاب روشني ندارد چرا که جمشيد خواهان برگشت به چين است امّا با ناسازگاري افسر روبهرو ميشود و به ظاهر از طرح سفر رويگردان ميشود.