خلاصه ماشینی:
چگونه می توانی ببینی و مبهوت این هنر جاودانه نشوی؟ یا زمانی که در کوچه های تنگ و باریک آشتی کنان قدم می زنی، کوچه هایی که سده ها سدّ راه مهاجمان بودند ؛ اکنون تو را به پیش می خواند تا راهی به درون خانه های باصفایش بجویی ؛ خانه هایی که با خشت عشق و ملات تلاش برپاشده ؛ خانه هایی که نوید آسایش می دهد؛خانه هایی که به تو می گوید کفش ها را از پای درآر و دمی در زیر بادگیری که نسیم طبیعی را به ارمغان می آورد،بیاسای، سری به زیر زمین خنک و نمور آن بزن و ببین که آرزو می کنی یک تابستان را در آن اتراق کنی.
یا آن گاه که بربلندای شیرکوه می ایستی که چون شیری سپید یال، یزد را در برگرفته است و از سرپنجه های آبدارش هزاران رشتۀ قنات جاری است، برخود می بالی که دنیا را در چنگ داری.
از یزد بگوییم و از دیار کهنسال فرهنگ مدار ندوشن که علاوه بر قدمت هزاران ساله آثار و ابنیۀ فرهنگی – تاریخی اش، از طبیعت غنی و متنوعی از گونه های مختلف گیاهی و حیوانی کم نظیر و فرهنگ چند هزار ساله رمه داری برخوردار است.