چکیده:
سرزمین باستانی هندوستان با تنوع گسترده جغرافیایی و گوناگونی ب ینظیر اقوام خود، مهد پرورش یکی از باستانی ترین تمدنه ای جهانی بوده است. این تمدن باستانی دارای ارتباطات و پیوستگی های بسیار پررنگی با فرهنگ و تاریخ ایران زمین است و بدون تردید مطالعه فرهنگی و تاریخی هر یک از این دو واحد جغرافیایی و فرهنگی بظاهر جدا از هم بدون در نظر گرفتن شرایط دیگری، کامل نخواهد بود. الگوهای بکار رفته در ساخت تالارهای ستون دار در هندوستان در دوره مائوریان کاملا تحت تاثیر فرهنگ و هنر ایران هخامنشی است و سنت های کتیب هنگاری بر صخره ها و ستون ها در این سرزمین نیز روشی است که هندیان از ایرانی ها اقتباس کرده اند. در گزارش های مورخین یونانی از قبیل هرودوت و گزنفون بارها به اتحاد و یکپارچگی دو ملت اشاره شده است و در طول تاریخ به کرات شاهد پناه بردن شاهزادگان و پادشاهان دو کشور به یکدیگر و تقاضای یاری برای مبارزه با دشمنی بیگانه بچشم میخورد. تکرار نام هند در کتیبه های باقی مانده از روزگار هخامنشی و نیز حضور سن گنگاره هیئت آورندگان هدیه از سوی هند در تخت جمشید، سندی انکارناپذیر بر این حقیقت تاریخی است. در روزگاران پسین نیز در عصر اشکانی و ساسانی، شاهد تصرف نواحی شمال هند توسط ایران هستیم و وجود سکه هایی با خط پهلوی در این سرزمین حکایت از حکمرانی شاهزادگان ساسانی در سرزمین کوشانا در شمال هند دارد. این موضوع در حالی است که در کنار این ارتباطات سیاسی، نظامی همواره در طول تاریخ دو کشور، شاهد ارتباطات پررنگ فرهنگی دو ملت نیز در جنبه های گوناگون هنری، علمی و مذهبی هستیم.
خلاصه ماشینی:
الگوهاي بکار رفته در ساخت تالارهاي ستوندار در هندوستان در دورة مائوريان کاملاً تحت تأثير فرهنگ و هنر ايران هخامنشي است و سنتهاي کتيبهنگاري بر صخرهها و ستونها در اين سرزمين نيز روشي است که هنديان از ايرانيها اقتباس کردهاند.
در کتيبههاي داريوش هم اين اقوام هندي خوانده شدهاند اما هرودت هنگاميکه ايران را از نظر مالي تقسيمبندي ميکند، ايالت هند را سرزمين «Parikanes» بمعني حبشيهاي آسيايي ميخواند و هنگاميکه سخن از هنديهاي ديگر بميان ميآيد، مينويسد که آنها در شمال سکني دارند؛ يعني حتي در عصر هرودت نيز سياهان در جنوب هند، سواحل خليجفارس و درياي عمان سکونت داشته و خود داراي تمدني خاص بودند (غروي، 1353: 19).
در حقيقت از اين دورة تاريخي به بعد، پيشينة فرهنگي سرزمين ايران و هند بيش از پيش با يکديگر پيوند ميخورد؛ البته اين موضوع بمعني آن نيست که در دوران پيش از آريایيان، ميان هند و ايران ارتباطي برقرار نبوده، زيرا در کتيبههاي ايلامي نيز با نام هند که بصورت خي ايندو ايش (آذري،1350) ذکر شده روبرو هستيم که نشان ميدهد سرزمين هند در روزگار ايلاميها و پيش از آمدن آرياييها نيز براي ساکنين سرزمين ايران ناشناخته نبود.
علاوه بر متون تاريخي مورخين يوناني ازجمله هرودت، داريوش بزرگ در سنگنبشتههاي خود بارها به نام هند اشاره کرده و همچنين نقش سفراي هندي در پايتخت تشريفاتي و اداري هخامنشيان يعني تختجمشيد نيز گواه اين ارتباط است.
موضوع لشکرکشي به هند و تصرف آن از سوي ايرانيان بسيار با اهميت تلقي ميشد، زيرا در آن روزگار اطلاعات کمي از سرزمينهاي شرقي در دست بود و داريوش تنها به تصرف اين سرزمين اقدام نکرد، بلکه افرادي را براي اکتشاف هندوستان به اين کشور فرستاد.