چکیده:
روزگار زمامداری ایلخانان در ایران از چند جهت متفاوت، خاصه از حیث سیاسی و دینی، در تمام تاریخ ایران بعد از اسلام، از ویژگی های متفاوت و منحصر به فردی برخوردار است. ایلخانان مردمانی، از آن سوی رودهای جیحون و سیحون در شمال شرق نجد ایران، با آداب و عقاید و زبانی دیگرگون و متفاوت با ایرانیان، که در اوائل نیمه دوم قرن هفتم هجری از پی خشونت و خونریزی های اولیه چنگیز و فرزندان و فرزند زادگان او و قبایل و طوایف مغولی همراه و همگام، دیگر بار با اهداف و انگیزه های جدید با سردمداری و سپهسالاری هلاکوخان، نواده چنگیز، راهی غرب سرزمین های تسخیری وی شده و به صورتی حساب شده با حذف دو نیروی سیاسی - مذهبی اثر گذار آن روز، یعنی خلافت عباسی و اسماعیلیان ایران، بر همه ایران آن روزگار استیلا یافتند و سلسله جدید از حاکمیت و فرمانروایی را بنیاد نهادند که برای بیش از یک قرن (736-656 هـ ق) با شرایطی ویژه و متفاوت استمرار یافت. از راهبردهای عمده در سیاست های حکومتی مغولان خاصه در دربار ایلخانان و زمامداران ایرانی آن ها، نوع نگاه و رویکردی بود که آن ها نسبت به دین، اقلیت های دینی، افراد و گروهای مذهبی و تعارض ها و تضادهای متعارف اقلیت های دینی داشتند. رویکرد حکومتی مغولان و ایلخانان به دین و امور مذهبی که از آن بعضا با عنوان تسامح و تساهل مذهبی یاد می شود نسبت به دوره های قبل یا بعد از خود گونه متفاوتی بود که این پژوهش به دنبال باز نمایی و باز شناسی ابعاد گوناگون این رویکرد است و اهتمام به استقراء و استفهام ویژگی ها و خصوصیات سیاست ها و خط مشی های دینی و مذهبی ایلخانان دارد.
خلاصه ماشینی:
در ایران قبل از استیلای مغولان ، اسلام سنی و شیعه ی هفت امامی اسماعیلیه ، به دلیل برخورداری از پشتوانه ی سیاسی -اقتصادی و هم نظامی البته در حالتی نا برابر و نا متوازن - تمامی گرایش ها و اقلیت های دینی و مذهبی در اسلام و دیگر ادیان را از خود متأثر کرده و تحت الشعاع خود قرار داده بودند؛ اما این هر دو نیروی اثرگذار از پی تهاجم مغولان ، خاصه به دست هلاکوخان (در ٦٥٤ تا ٦٥٦ هـ ق ) از اهمیت و استیلا افتاد و فقدان پشتوانه ی سیاسی و گاه تضاد حاکمیت جدید با آن ، به علت همسویی مسلمانان سنی با حاکمیت ممالیک مصر، که داعیه ی احیای خلافت عباسی و اتحاد جهان اسلام را داشت ، به طور تدریجی اضمحلال آن ها را در پی داشت .
اما در عین حال از جانب او فرمانی صادر شد که از تبلیغ دین اسلام در چین جلوگیری شود(همان ، ١٣٦٥: ٥٠٢)؛ و این همان اتفاقی بود که در زمان غازان خان و اعقاب وی در ایران در خصوص پیروان و آیین نصارا و بودایی هم اتفاق افتاد، که خود حاکی از آن است که رویکردهای مذهبی مغولان و راهبرد تساهل و تسامح دینی آن ها تا حد زیادی متأثر از مقتضیات سیاسی و اجتماعی روزگار آنان بوده است .