چکیده:
در این پژوهش، تلاش شدهاست تا با بررسی خودزندگینامههای حوزوی منتشرشده به زبان فارسی در سالهای پس از ورود صنعت چاپ به ایران تا سال 1395 شمسی، آوردهها و وانهادههای این متون استخراج شده و با استفاده از روش تحلیل مضمون، مضامین اصلی، نقاط کانونی تمرکز و حاضران و غایبان این برساختهای مدون از زندگی حوزویان مشخص شود. در نهایت با استفاده از این دادهها، سنخشناسی جامعهشناختی از این خودزندگینامهها ارائه شد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که اساتید و پدران و اجداد پدری، حاضران مشترک در غالب این خودزندگینامهها هستند. امور ماورایی و خداوند، در خودزندگینامههای متقدم به لحاظ زمانی، به صورت مستقیم در این خودزندگینامهها حضور پررنگی دارند، سپس حضوری غیرمستقیم مییابند و در دهههای اخیر، از روایت کنار گذاشته میشوند. این خودزندگینامهها از منظر حضور زنان به عنوان شخصیتهای حاضر در این برساختهها، به دو دستهی «زنگویا» و «زنمحذوف» تقسیم میشوند. همین دوگانه را در مورد اشاره یا عدم اشاره به متغیرهای اقتصادی زندگی در این خودزندگینامهها میتوان مشاهده کرد و این متون را به دو دستهی «اقتصاد محذوف» و «اقتصادگویا» تبدیل کردهاند. در جمعبندی نهایی، با اتکاء به یافتههای فوق، خودزندگینامههای حوزوی به دو سنخ کلی «خودزندگینامههای عزلتی» و «خودزندگینامههای اجتماعی» تقسیم شدهاند. خویشتن ِ خودزندگینامهای ارائهشده در خودزندگینامههای عزلتی، در دایرهی محدود آموزش، عبادت و خانوادهای مردانه محدود میماند و خویشتن ِ هویدا در خودزندگینامههای اجتماعی، در پیوند با وقایع اجتماعی و شبکهای گستردهتر از کنشگران و وقایع تصویر میشود. خویشتن ِ حوزوی که تنها «حوزوی» نیست بلکه وجودی اجتماعی است که حوزوی «نیز» هست.
خلاصه ماشینی:
به صورت خاص ، حوزه و حوزویان نیز امروز در جامعه ایران ، بیش از پیش به نگارش خود/زندگینامه روی آورده اند: این گزاره را میتوان از افزایش چشمگیر تعداد متون رسمی و کتاب های منتشر شده در مورد نخبگان و سرآمدان حوزوی برداشت کرد.
شاید بتوان گفت که صورت مشخص ، تنها دو پژوهش بر موضوع خاص مورد بررسی ما متمرکز بوده اند: متن خلجی (١٣٨٠) با عنوان «اتوبیوگرافی و حوزه های علمیه » با خلاقیت اما نه بر اساس پژوهشی علمی، به موانع نگارش خودزندگینامه توسط حوزویان اشاره میکند که ما این موانع را در یک بازآرایی مجدد، به دو دسته «موانع معرفتی» و «موانع غیرمعرفتی» تقسیم کرده ایم .
ادامه جدول شماره ٢ـ مشخصات افراد نویسنده خودزندگینامه های مورد بررسی (به ترتیب سال تولد نویسنده ) {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} تعریف مفهوم «خودزندگینامه » در تعاریف ارائه شده در پژوهش های پیشین ؛ نظیر اخوت (١٣٧٤)، علیاکبری و کوچکیان (١٣٨٦)، حسین زاده و دیگران (١٣٩٢) و ذکایی و منافی (١٣٩٣) در مورد مفهوم «خودزندگینامه »، معضل درهم آمخیتگی و ابهام احساس میشود، اما نظر به ماهیت جامعه شناختی بیشتر و توجه به زمینه های اجتماعی برساخت خودزندگینامه به مثابه یک روایت مدون ، تعریف مورد استفاده در این پژوهش از «خودزندگینامه تعریف ارائه شده توسط ذکایی و منافی (١٣٩٣) بوده است : «در شکل غالب ، انتظار میرود که اتوبیوگرافی بازسازی تفسیری اول شخص از زندگی خود (نوعا در سبکی قوم نگارانه و با ذکر توصیفی و خطی جزئیات و تحولات زندگی) و با اتکاء به نسخه ها و قواعد فرهنگی آشنای هدایت کننده زندگی افراد باشد» (ذکایی و منافی، ١٣٩٣).