چکیده:
طبق گزارش مورخان در مقطعی از دوران نبوت پیامبر اکرم، نزول جبرئیل قطع شد که در اصطلاح متکلمان، فترت وحی نام دارد. مساله همسانی زمانی میان دعوت پنهانی با قول مشهور در باره فترت وحی، انگیزه تحقیق حاضر شد که به روش توصیفی تحلیلی، سه دیدگاه در باره فترت وحی را به عنوان یک مساله اعتقادی کلامی بررسی کرد. قول مشهور، به فترت سه ساله اعتقاد دارد. نوع برخی گزارشها، حاکی از عدم انقطاع وحی است، و گروه سوم به انقطاع سه تا چهل روزه معتقدند. استنادات قول مشهور که منشا طعن مستشرقان شده و از تردید پیامبر در نزول وحی سخن گفته اند، ضعیف بود؛ در نتیجه نادرستی و فرضیه همسان انگاری آن با سه سال دعوت پنهانی اثبات شد. عدم انقطاع، تایید نشد؛ اما مستندات روایی و تاریخی، موید انقطاع وحی برای چند روز است که در فرایند نزول، امری طبیعی است و با نزول تدریجی سازگاری دارد.
خلاصه ماشینی:
راغب کلمه فتور را به معنای حالت سستی دانسته که بعد از فرو نشستن خشم به آدمی دست میدهد، و نیز به معنای نرمی بعد از شدت، و ضعف بعد از قوت می داند، و تأکید کرده که در آیة یسبحون الیل و النهار لایفترون(انبیاء،20)، لایفترون یعنی از نشاط در عبادت دست نمی کشند و آنجا که خداوند می فرماید: یا أهل الکتاب قد جاءکم رسولنا یبین لکم علی فترة من الرسل (مائده، 19)، منظور دوره بعد از حضرت عیسی تا زمان بعثت پیامبر اکرم است که ارسال رسول قطع شده بود(راغب اصفهانی، 1412ق: 622)؛ چرا که فترت رسل یعنی انقطاع زمانی میان دو پیامبر(جوهری، 1368، 2: 777)؛ اصل در فترت، انقطاع از چیزی است که در عمل برقرار بوده ؛ لذا فاصله میان ارسال رسول را فترت نامیده اند(طبرسی، 1372، 3: 274).
هر چند وی بلافاصله به قولی اشاره می کند که از ملازمت سه ساله اسرافیل با پیامبر سخن گفته است، لکن گویش نخستین او در باره نزول آیات سوره علق و به دنبال آن المدثر در روز بعد ناقض این قول اوست و حاکی از این است که از نظر تاریخی فترتی برای وحی رخ نداده است و احیانا خود به این تناقض در کلام توجه نداشته است(همان،1366، 379:1).
این گویش بلخی که ابتدا از انقطاع چهل روزه وحی سخن می گوید و در ادامه به قول کسانی اشاره می کند که زمان آن را سه روز دانسته اند، حاکی از این است که نقل های متفاوتی به وی رسیده؛ در نتیجه هر چند به اصل انقطاع اطمینان دارد لکن در مورد چهل روز زمان انقطاع اطمینان ندارد.