چکیده:
وقوع خیزشهای مردمی و عربی در اواخر 2010 و نفوذ این جنبشها از درعا وارد سوریه شد. با توجه به اینکه بحران سوریه، یک بحران سیاسی و امنیتی چندجانبه، پیچیده و بازیگران مختلف با اهداف متضاد و متعارض است، لذا هدف از نوشتن این مقاله تبیین دقیق موضوع، بازیگران دخیل را به سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی تقسیم میکند. هر بازیگر داخلی و حامی خارجی، منطقهای و بینالمللی، آن دارای اهدافی هستند که حفظ و یا سقوط دولت بشار اسد هدف محوری سیاستهای راهبردی آنها است. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی درصدد بررسی و تبیین راهبردهای محورهای سهگانه داخلی، منطقهایی و بینالمللی در مناقشه سوریه است.در بحران سوریه دو نگرش گوناگون دیده میشود. برخی از ناظران این بحران را در راستای جنبشهای مردمی در خاورمیانه و شمال آفریقا میدانند. در این نگاه سوریه همانند سایر کشوهای عربی و آفریقایی، گرفتار مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. از منظر دیگر، بحران سوریه، معلول معادلات و تغییرات ژئوپلیتیکی منطقهای و بینالمللی است. لذا مسائل داخلی و تغییرات نقش قدرتهای منطقهای و معادلات بینالمللی مسبب این چالش تاریخی است که هدف منطقهایی آن جز تضعیف محور مقاومت به رهبری ایران و نقش روسیه در سوریه نیست. در بعد داخلی این بحران تداوم خیزشهای مردمی است؛ پس باید آن کشور را آوردگاهی برای رقابتها و سیاستهای راهبردی قدرتهای منطقهایی و فرامنطقهایی و نیز چالشهای درونی-تاریخی دانست.
خلاصه ماشینی:
روسیه نیز تقریباً موضعی مانند ایران دارد این کشور مخالف حضور آمریکا در منطقه است ضمن آنکه که به دنبال احیای قدرت خود با نفوذ در خاورمیانه هست.
نتیجه آنکه، مجموعه عوامل مذکور یعنی تضعیف احتمالی محور مقاومت از طریق سوریه و تغییر جهت احتمالی سیاست خارجی این کشور باروی کار آمدن متحدان غرب ـ از طریق تداوم یا تشدید تحولات جاری سوریه و فروپاشی نظام سیاسی این کشور یا حاکم کردن هرجومرج بر آن توسط کشورهای غربی و متحدان منطقهای آنها و نیز مطابق با تلاش و سناریوی کشورهای غربی یکی از عوامل برهم زدن توازن منطقهای و حتی جهانی به نفع غرب خواهد بود.
بنابراین ، مقالة حاضر با کاربست مفهوم تحلیلی « عزت جوئی » و با رویکردی تاریخی و روشی توصیفی ـ تحلیلی ، در پی اثبات این فرضیه است که مفاهیم دیگری بجز کسب «قدرت» و «امنیّت» همچون« عزت جوئی » با سه مؤلّفۀ «محدودیّت خودخواسته در منازعات» ، « اولویّت هویّت» و « منزلت جوئی» قابلیّت تبیین سیاست خارجی ایران را در دوران شاه عباس صفوی دارد ؟ کلمات کلیدی: سیاست خارجی، عزت جوئی، محدودیت خودخواسته بر منازعات، هویّت یابی و منزلت طلبی مقدمه به نظر می رسد آن دسته از پارادایم های سیاسی که عمق هستی شناسی شان به تقلیل انسان به «عقل» و« میل» می انجامد به ماهیت امنیت در روابط بین الملل نگاهی ماتریالیستی(میل باورانه ) و عقل گرایانه دارند و فرجام گزاره های معرفتی آن ها از همین محدوده فراتر نمی رود.