چکیده:
«عشق» یکی از موضوعهای ارزندهای است، که بیشتر عارفان و فیلسوفان اشراقی بدان نظر داشتهاند و دربارهاش به سخنوری پرداختهاند. آنان عشق را مبنا و اساس عالم میدانند که به واسطهی آن، همهی موجودات از ادنی تا اعلی، در جنبشاند و به سوی منبع و منشأ «عشق» یعنی ذات حق تعالی در حرکت هستند. سنائی غزنوی و ملاصدرای شیرازی، دو تن از عارفان و فیلسوفان اشراقی هستند که در آثار و نوشتههایشان «عشق» نقش کلیدی و محوری دارد. نزدیکی دیدگاههایشان را به راحتی میتوان در آثار و اشعار سنائی و کتاب شواهد الربوبیهی ملاصدرا دید. «اهمیت عشق» «سریان عشق» تقسیمبندی «عشق» به «عشق حقیقی» و «عشق مجازی» «تقارن محبت و عشق با درد و رنج» «عشق مجازی پلی برای رسیدن به حقیقت» «فناء فی الله» از جمله موضوعهایی است که سنائی غزنوی و ملاصدرا در آنها هم عقیدهاند. در این جستار بر آنیم تا پس از بیان تعریف «محبت و عشق» تشابه دیدگاه سنائی غزنوی و ملاصدرای شیرازی را بررسی کنیم.
خلاصه ماشینی:
ق ) جزو اولين کساني است که به عشق رنگ عرفان داد و از زميني بودن آن را خارج نمود و توانست الگويي براي شاعران بعد از خود طراحي نمايد، تا ضمن رعايت ارزش و اعتبار معشوق حقيقي گفتگويي در شناخت خدا که محبوب ازلي است ؛ از دريچه ي عرفان بازنمايد، و مسير رسيدن به «فناء في الله » را روشن کند و اينکه سالکان و محبّان بايد در نظر داشته باشند که براي رسيدن به محبوب بايد به تعلقات دنيوي پشت پا بزنند: توهم گر هر دوعالم ترک گويي چنان کان مرد از مردان اويي (سنائي ،١٣٧٧: ١٢٦) در ميان فلاسفه ي اسلامي ، اولين بار به طور جدّي و روش مند، ابن سينا در کتاب هاي «رساله ي عشق »، «اشارات و تنبيهات »، «شفا» و «نجات »، به بحث درباره ي عشق و زيبائي مي پردازد.
ملاصدرا، که يکي از فيلسوفان بزرگ و از چهره هاي برجسته ي فلسـفه ي اشـراقي اسـت بـا بهره جويي از برهان و استدلال اثبات مي کند کـه «عشـق » در همـه موجـودات عـالم سـاري و جاري است و به وسيله ي عشق همه ي موجودات رو به سوي کمال که همان «معشوق حقيقي » است ، دارند و «عشق » را تأمين کننده ي نظم در نظام خلقت مي داند.
همچنين «محبت و عشق » را توأم با «محنت و رنج » مي دانند کـه سالک و عاشق براي وصال به «معشوق حقيقي » بايد اين محنت ها را تحمل کند و ابراز مي کنند که راه هاي گوناگوني براي رسيدن به کمال مطلوب که همان محبوب ازلي است وجود دارد.