چکیده:
کرامت انسان در اسلام، نه بر مبنای یک امر قرار دادی اعتباری، بلکه بر اساس یک امر هستی شناسی و اصیل، که منشا آن ذات خلقت بشری و نیز بر مبنای احکام و فرامین الهی توجیه می شود. به بیان دیگر، کرامت ذاتی انسان، خود مبتنی بر یک سلسله مفاهیم و ارزش های بنیادین اخلاقی و دینی است. در عین حال، دین اسلام، افزون بر کرامت ذاتی، قائل به کرامت اکتسابی انسان نیز است که مهم ترین معیار و مبانی آن، تقوا و ایمان است. بر مبنای برخی آیات شریف قرآن می توان کرامت ذاتی را به عنوان نوعی شرافت که حاکی از برخورداری از نعمت تعقّل، اراده آزاد، نفخه الهی، قدرت انتخاب و... است و همه انسان ها به طور یکسان از آن برخوردارند، اثبات نمود. این نوشتار با رویکردی تحلیلی به واکاوی مفهوم و مبانی کرامت انسانی اعم از ذاتی و اکتسابی و رویکردهای آن در پرتو اندیشه های فقهی اسلامی پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
البته، در بسیاری از اسناد بین المللی مربوط به حقوق بشر، از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948)، میثاقین بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (1966) و حقوق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی (1966)، کرامت و حیثیت ذاتی انسان بر اساس همین مبانی، یعنی قدرت تعقل و تفکر، آزادی، اراده و اختیار توجیه شده، شناسایی این حیثیت برای همه اعضای خانواده بشری، مبنای آزادی عدالت و صلح در جهان شناخته شده است (Novak, 1999, 38-39).
برخی دیگر که از اندیشمندان اسلامی بر آنند که: کرامتی که به انسان بخشیده شده است، کرامتی نیست که برای همه انسان ها افتخار بیافریند، شرافتی که موجب افتخار می شود، در گرو اعمال و رفتار اختیاری انسان است و این که چگونه از نعمت های خداوند در جهت کمال انسانی سود جویند.
از این رو، موضوع هایی از قبیل دمیدن روح الهی در انسان، قرار گرفتن آدم به عنوان مسجود ملایکه و امانت دار بودن او که اندیشمندان اسلامی به عنوان دلیل و شاهدی برای توجه به کرامت انسان بیان می کنند، در روش تحقیقات غربی ها یا اصلا مطرح نیست یا کمتر به آن ها توجه می شود.
این کرامت، یک امر ذاتی و غیر قابل انفکاک و انتزاع از انسان است؛ یعنی تصور انسانیت انسان، بدون آن ممکن نیست تا زمانی که عنوان انسان و بنی آدم بر او صادق است، از کرامت انسانی و حقوق فطری ناشی از آن برخوردار است؛ ثانیا کرامت بشری چیزی نیست که با ارتکاب جرم و جنایت برخود یا دیگران زایل شود.