چکیده:
این پژوهش بر آن است که ضمن پرداخت مختصری به فرهنگ ایرانی و شعر فارسی از دریچة زیست مهری یا اخلاق زیست محیطی، به بررسی مؤلّفههای این موضوع با روش توصیفی - تحلیلی در شعر فرزانة خراسان، ناصرخسرو بپردازد. به نظر میرسد خرد ورزی و دانش آگاهی شاعر، او را واداشته است که در جهان بینی ویژهاش، ضرورتِ نگرش عقلانی و اخلاقی به محیط زیست را به مخاطب شعر خود یادآور گردد تا از این راه، انسان به عبرت و آموختن از طبیعت، قدردانی و شکرگزاری و دریافت و ادراک جایگاه خود در هستی و زنجیرة روابط انسانی و غیرانسانی دست یابد.
خلاصه ماشینی:
به نظر ميرسد خرد ورزي و دانش آگاهي شاعر، او را واداشته است که در جهان بيني ويژه اش ، ضرورت نگرش عقلاني و اخلاقي به محيط زيست را به مخاطب شعر خود يادآور گردد تا از اين راه ، انسان به عبرت و آموختن از طبيعت ، قدرداني و شکرگزاري و دريافت و ادراک جايگاه خود در هستي و زنجيرة روابط انساني و غيرانساني دست يابد.
واقعيت اين است که پديده هاي طبيعي و جلوه هاي رنگارنگ طبيعت ، در نگاه اخلاق گراي شاعر کهن ايراني همه در يکرنگي «نيکوکاري» و فراخواني به يک رفتار انساني، رنگ مي بازد و خوانننده اي که با شتاب و يا يک سونگري تنها به بن مايه هاي کاربردي و اخلاقي شعر که مربوط به روابط ميان انسان هاست اعتنا ميکند، از اهميت نوع روابط انسان با ديگر موجودات از قبيل گياهان و جانوران غافل ميماند؛ چراکه در نگرش شاعر اين محور موضوعي معمولا در ژرف ساخت شعر و در زيربناي تفکرش قرار ميگيرد.
بيان مسأله : در اين مقاله ، پرسش اصلي آن است که آيا در بينش ناصرخسرو به عنوان شاعري خردمند و دانا و ژرف انديش ، محيط زيست و طبيعت پيرامون انسان ها فاقد ارزش است ؟ و آيا خرد انساني در تعامل با محيط زيست و رعايت اخلاق زيست محيطي چه نقش و جايگاهي ميتواند داشته باشد؟ سرچشمه هاي احترام به طبيعت پيرامون : الف ) آيين و اديان : بيترديد باورهاي آييني و ديني، يکي از مهم ترين ارکان ايدئولوژي و جهان بيني شاعران يک سرزمين به شمار ميآيد.