چکیده:
اعتقاد به وجود هیولی بهعنوان جوهری که هیچ فعلیتی جز قوه محض بودن ندارد، از زمان ارسطو تاکنون یکی از مسائل مهم فلسفی بهشمار میرود. در میان فلاسفه اسلامی، مشائین آن را پذیرفته و بر براهین مثبته آن افزودهاند. اما برخی ادله اثبات آن را غیر تام دانسته و اساسا وجود چنین جوهر بیفعلیتی را محال دانستهاند. در میان فلاسفه، رواقیون، شیخ اشراق، فخر رازی، خواجه نصیر طوسی، حکیم الهی قمشهای، شهید آیتالله مطهری، شهید آیتالله سید مصطفی خمینی، آیتالله مصباح یزدی و آیتالله فیاضی از جمله حکمایی هستند که منکر وجود هیولی شدهاند. در این میان، یکی از حکمای قرن 12ق، به نام سید ماجد حسینی کاشانی رسالهای موجز در نفی و ابطال هیولی نگاشته و در آن، پس از بیان ادله گوناگون اثبات هیولی، به رد آن ادله پرداخته و یک بخش از رسالهاش را نیز به اقامه برهان بر ابطال وجود هیولی اختصاص داده است.
در این مقاله متن نسخه خطی رساله مذکور، تحقیق و تصحیح شده و همراه با پارهای از توضیحات و حواشی، عینا درج شده استاعتقاد به وجود هیولی بهعنوان جوهری که هیچ فعلیتی جز قوه محض بودن ندارد، از زمان ارسطو تاکنون یکی از مسائل مهم فلسفی بهشمار میرود. در میان فلاسفه اسلامی، مشائین آن را پذیرفته و بر براهین مثبته آن افزودهاند. اما برخی ادله اثبات آن را غیر تام دانسته و اساسا وجود چنین جوهر بیفعلیتی را محال دانستهاند. در میان فلاسفه، رواقیون، شیخ اشراق، فخر رازی، خواجه نصیر طوسی، حکیم الهی قمشهای، شهید آیتالله مطهری، شهید آیتالله سید مصطفی خمینی، آیتالله مصباح یزدی و آیتالله فیاضی از جمله حکمایی هستند که منکر وجود هیولی شدهاند. در این میان، یکی از حکمای قرن 12ق، به نام سید ماجد حسینی کاشانی رسالهای موجز در نفی و ابطال هیولی نگاشته و در آن، پس از بیان ادله گوناگون اثبات هیولی، به رد آن ادله پرداخته و یک بخش از رسالهاش را نیز به اقامه برهان بر ابطال وجود هیولی اختصاص داده است.در این مقاله متن نسخه خطی رساله مذکور، تحقیق و تصحیح شده و همراه با پارهای از توضیحات و حواشی، عینا درج شده است.
خلاصه ماشینی:
در این میان، یکی از حکمای قرن 12ق، به نام سید ماجد حسینی کاشانی رسالهای موجز در نفی و ابطال هیولی نگاشته و در آن، پس از بیان ادله گوناگون اثبات هیولی، به رد آن ادله پرداخته و یک بخش از رسالهاش را نیز به اقامه برهان بر ابطال وجود هیولی اختصاص داده است.
در میان فیلسوفان جهان اسلام نیز شیخ اشراق (سهروردی، 1375، ج2، ص74-76)، فخر رازی (فخرالدین رازی، 1411ق، ج2، ص8)، خواجه نصیر الدین طوسی (حلی، 1417ق، ص215 و 229)، حکیم الهی قمشهای ، محقق شهید سید مصطفی خمینی (خمینی، 1376، ج5، ص83)، علامه شهید مرتضی مطهری (مطهری، 1368، ج4، ص17و 18؛ 1373، ص79) ، آیتالله مصباح یزدی (مصباح یزدی، 1383، ص191) و آیتالله فیاضی (فیاضی، 1385، ص184) از منکران هیولی هستند.
7. نفی الهیولی (مخطوط): همین رساله پیشروست که مصنف در آن پس از بیان ادله گوناگون اثبات هیولی، به رد آن ادله پرداخته و یک بخش از رسالهاش را نیز به اقامه برهان بر ابطال وجود هیولی اختصاص داده است (حسینی اشکوری، 1371، ج16، ص28).
اما الحکیم الملا رجبعلی التبریزی قرر البرهان ـ بزعمه ـ علی وجه لا یرد علیه هذا الاشکال فقال: «اذا کان الجسم بما هو جسم واحدا بسیطا لا یمکن ان یلزمه امران لکون الجسم بما هو جسم دائما یلزمه امران: احدهما قوة فعل الابعاد الثلاثة التی لا ینفک من الجسم ابدا و الآخر قوة قبولها و الشیء الواحد لا یلزمه امران فالجسم بما هو جسم لا یکون بسیطا محضا بل مرکبا من امرین: احدهما الهیولی القابلة للصورة و ثانیهما الصورة الجسمیة المستلزمة للابعاد الثلاثة» (تبریزی، 1386، ص39).