چکیده:
در این مقاله، نویسنده با نگاهی کوتاه به تکوین شعر غنایی در ادبیات فارسی و روند تکاملی آن در قرن هفتم در شیراز به بررسی درونمایه غزلیات سعدی و تقسیمبندی آن به عاشقانهها و عارفانهها پرداخته و بر آن است که اگرچه هنوز در تقسیمبندی غزلهای سعدی اجمالی وجود ندارد، اما بنمایهای مشترک وجود دارد و آن عشق است؛ عشقی که همگان آنرا به عنوان دغدغة اصلی شاعر در غزل پذیرفتهاند.
خلاصه ماشینی:
عاشقانهها؛ عارفانهها کوروش کمالیسروستانی چکیده: در این مقاله، نویسنده با نگاهی کوتاه به تکوین شعر غنایی در ادبیات فارسی و روند تکاملی آن در قرن هفتم در شیراز به بررسی درونمایه غزلیات سعدی و تقسیمبندی آن به عاشقانهها و عارفانهها پرداخته و بر آن است که اگرچه هنوز در تقسیمبندی غزلهای سعدی اجمالی وجود ندارد، اما بنمایهای مشترک وجود دارد و آن عشق است؛ عشقی که همگان آنرا به عنوان دغدغة اصلی شاعر در غزل پذیرفتهاند .
ساختار شعر غنایی فارسی در اوایل قرن ششم هجری شکل گرفته اگرچه برخی ردپای آن را در آثار بازمانده قرن چهارم نیز جستجو میکنند.
تفاوت نگاه سعدیپژوهان در تفسیر این عشق است و در اصل آن، به عنوان دغدغة اصلی در غزل و دیگر آثار سعدی تردیدی ندارند.
شاید بتوان بر تقسیمبندیهای گفته شده این نظر را نیز افزود که سعدی شاعر عشق و همة غزلهای او «عاشقانه» است.