چکیده:
جایگاه ممتازی که سعدی در ذهن و زبان مردم دارد» منجر به ماندگاری و
جاودانگی سخن وی شده است. علاوه بر مثلهای رایج در آثار وی» بسیاری
از اشعارش به دلیل انطباق با شرایط مثل و ویژگیهای آن» ضربالمتل شده»
در ذهن و زبان مردم جاری گردیده است. در این مقاله کوشیده شده تا به
تبیین این ۱۹۵۹ مثل در آثار سعدی پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
نمونة عبارتهای موزون گلستان: دو کس رنج بیهوده بردند فعولن فعولن فعولن دشمن چه زند چو مهربان باشد دوست مفعول مفاعلن مفاعیلن فاع تیغ زبان برکشید و اسب فصاحت مفتعلن فاعلات مفتعلن فع بدخوی و ستیزهروی و نافرمان بود مفعول مفاعلن مفاعیلن فاع در سایة دولت خداوند مفعول مفاعلن فعولن ملک را گفت درویش استوار آمد مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن در عنفوان جوانی چنان که افتد و دانی مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن تشبیه: میدانی مثل را با رویکرد تشبیهی چنین تعریف میکند: «مثل چیزی است که چیزی بدان ماننده شده باشد؛ یعنی بدان تشبیه شده باشد».
اگر این داغ جگرسوز که بر جان من است بر دل کوه نهی، سنگ به آواز [فریاد] آید (همان: 514) اگر باران به کوهستان نبارد به سالی دجله گردد، خشک رودی (سعدی؛ گلستان: 156) اگر بد کنی، چشم نیکی مدار که هرگز نیارد گز انگور بار (سعدی؛ بوستان: 63) اگر بر شدی دودی از روزنی نبودی به جز آه پیرزنی در اصل: نبودی به جز آه بیوهزنی...
اگر بمرد عدو جای شادمانی نیست که زندگانی ما نیز جاودانی نیست (سعدی؛ گلستان: 83) اگر به هر سر موییت صد خرد[هنر] باشد خرد [هنر] به کار نیاید چو بخت بد باشد (سعدی؛ کلیات: 113) اگر تنگدستی مرو پیش یار وگر سیم داری بیا و بیار (سعدی؛ بوستان: 82) اگر تو آدمیی اعتقاد من این است که دیگران همه نقشند بر در حمام (سعدی؛ کلیات: 543) اگر جامه بر تن درد ناخدا رود کشتی آنجا که خواهد خدا در اصل: قضا کشتی آن جا که خواهد برد و گر ناخدا جامه بر تن درد (سعدی؛ بوستان: 142) اگر جز تو داند که عزم تو چیست بر آن رای و دانش بباید گریست (همان: 78) اگر جستم از دست این تیرزن من و موش و ویرانة پیرزن (همان: 149) 79.