چکیده:
ذهبیه از جمله سلسله های صوفیانة شیعه مذهبی است که در نیمه نخست سدة نهم هجری و در عصر حاکمیت تیموریان رسما فعالیت خود را آغاز کرد و با روی کارآمدن دولت صفوی، قوام بیشتر یافت و در تمامی ادوار پس از آن نیز با فراز و فرودهایی به حیات اجتماعی و گاه سیاسی خود ادامه داد. بزرگان این طریقت، سلسله اقطاب خود را به معروف کرخی و از طریق او به امام رضا(ع) و در نهایت به پیغمبر اسلام(ص) میرسانند. گرایشهای شیعی که از نخستین ادوار تصوف اسلامی در آثار برخی متقدمان به نحو بارزی دیده میشد، از قرن پنجم به بعد، افزایش بیشتری یافت و سرانجام در رسالات میرسید علی همدانی، گسترده تر شد. در این پژوهش برآنیم تا با روش توصیفی- تحلیلی، ضمن کندوکاوی در مهمترین عقاید و باورهای طریقت ذهبیه، نقش میر سید علی همدانی را در تحولات این سلسله مورد بررسی قرار دهیم.
خلاصه ماشینی:
در میان آن ها کـه گـاه در نـام هـای اقطاب ، تفاوت های اندکی با یکدیگر دارند، نام سید علی همدانی ، بدون اختلاف به عنوان قطـب نوزدهم این سلسله ، ذکر گردیده است ، امـا بـا ایـن وجـود در آثـار خـود او، هیچگونـه قرینـه یـا نشان های از چنین عنوانی دیده نمی شود.
وجـودات الکـل الحادثــات افاضــه بجعــــل و قیومیــــه اقدســــیه ترائــت وجـودات و لیسـت ذواتهـا وجــودا و لا موجــوده بالحقیقــه و لکــــن اعــــلام ذات وجــــوده تعـالی کمــا حققتهـا بالمحجـه » (امین الشریعه ، ١٣٨٣، ج١: ٣٢٩-٣٣٠) اندیشۀ تجلی و افاضه که در آراء فلوطین و آثار نوافلاطونیان هم جایگـاه ویـژای دارد٦ و از واژگان کلیدی آثار ابن عربی نیز به شمار می رود (ابن عربی ، ١٣٩٣: ١٧٩)، در آثار بزرگان ذهبیه تا دوره های متأخر، جایگاه خود را حفظ می کند و تمامی اقطاب این طریقت در رسالات خـود آن را به عنوان یک اصل مهم ، مورد تأکید قرار می دهند تا جایی که برخی می گوینـد: «در حقیقـت جز فیض و افاضه چیزی وجود ندارد و این فیض بذاته ، قسمت و شأنی از شئون فعـل و اشـکال آن است و به این معنا ماهیات ، مجعول و موجوداتی بالعرضند، همان گونه که ماهیات ، به جعـل ذاتی ، حقیقتا مجعول و موجود نمی باشند، بلکه از حیث ذواتشان که وهـم آن را اعتبـار مـی کنـد اصلا موجود نیستند و از آن جهت که ماهیات ، اسماء و صفات و شـئون خداوندنـد، در مـوازات و مقابل خداوند نمی باشند.