چکیده:
شکلگیری بسیاری از نهادهای مدرن در عصر پهلوی اول امری اتفاقی نبود، چراکه به بیان فوکویی، برآمده از یک عقلانیت سیاسی خاص و با هدف تغییر زیست سیاست ایرانی صورت میگرفت. سوال اصلی پژوهش حاضر از این قرار است که «حکومت پهلوی اول چرا و چگونه زیست سیاست ایرانی را شکل داد؟» در پاسخ به سوال مذکور و با مدد از نظریه ی حکومتمندی فوکو به عنوان رهیافت نظری پژوهش، این فرضیه به آزمون گذاشته میشود که رضاشاه از طریق ایجاد و تکوین نهادهایی چون ارتش یک پارچه، ثبت احوال و بهداشت بهعنوان تکنیکهای حکمرانی که برآمده از عقلانیت سیاسی خاصی به نام «مدرنیسم» بود، کوشید با تربیت ابژه شهروندانی به هنجار رابطه ی قدرت را نهادینه کرده و به تغییر زیست-سیاست ایران دست بزند. اهمیت مسئله ی مورد بحث در فهم فلسفه ی پشت اقدامات حکومتها و نحوه ی کاربست فنونی است که آنها را در دستیابی به اهداف شان یاری میرساند. لذا آشکارکردن سازوکارها و مناسبات اعمال سلطه در طول تاریخ و درک تفاوتهای موجود میان حکومتها از این منظر، از جمله دستاورهای نظری تحقیق است. مطالعه ی اسناد و مکتوبات دوره ی مربوطه با نگاهی تبارشناسانه که بر میکروفیزیک قدرت یعنی سطوح خرد اعمال سلطه ی حکومت در جامعه تاکید دارد، روش پژوهش نوشتار حاضر را شکل میدهد.
خلاصه ماشینی:
سـؤال اصلـی پژوهـش حاضـر از ایـن قـرار اسـت کـه «حکومـت پهلوی اول چـرا و چگونـه زیست -سیاسـت ایرانـی را شـکل داد؟» در پاسـخ بـه سـؤال مذکـور و بـا مـدد از نظریــه ی حکومت منــدی فوکــو به عنــوان رهیافــت نظــری پژوهــش ، ایــن فرضیــه بــه آزمــون گذاشــته میشــود کــه رضاشــاه از طریــق ایجــاد و تکویــن نهادهایــی چــون ارتــش یک پارچــه ، ثبــت احــوال و بهداشــت به عنــوان تکنیک هــای حکمرانــی کــه برآمــده از عقلانیــت سیاســی خاصــی بــه نــام «مدرنیســم » بــود، کوشــید بــا تربیــت ابــژه- شــهروندانی به هنجــار رابطــه ی قـدرت را نهادینـه کـرده و بـه تغییـر زیست -سیاسـت ایـران دسـت بزنـد.
خــود فوکــو در توضیــح مــرادش از مفهــوم حکومت منــدی بــه ســه مبحــث اشــاره میکنــد: اولا مجموعــه ای از نهادهــا، رویه هــا، تحلیل هــا و تأمــلات، محاســبه ها و تاکتیک هایــی کــه اعمــال ایــن شــکل کامــلا خــاص و هرچنــد پیچیــده از قــدرت را امکانپذیــر میکننــد، قدرتــی کــه آمــاج اصلــیاش جمعیــت ، شــکل اصلــی دانــش اش اقتصــاد سیاســی و ابــزار تکنیکــی ذاتــیاش ســامانه های امنیت انــد؛ دوم گرایشــی کــه در سرتاســر غــرب و از دیربــاز منجــر بــه تفــوق آن نــوع قدرتــی شــد کــه میتــوان آن را «حکومــت » نامید، قدرتــی کــه از یک ســو بــه شــکل گیری و توســعه ی مجموعــه ی کاملــی از ابزارهــای خــاص حکومــت و از ســوی دیگــر بــه تدویــن مجموعــه ی کاملــی از دانش هــا انجامیــد؛ و بالاخــره فرآینــد یــا بــه عبــارت دقیق تــر، نتیجــه ی فرآینــدی کــه از ١ متأسـفانه ایـن واژه نیـز از آن دسـته واژههـای ابداعـی فوکـو اسـت کـه برایـش معـادل رضایت بخشـی کـه دربرگیرنـدهی معنـای هـردو جـزء آن باشـد وجـود نـدارد.