چکیده:
هدف شناساندن اشخاص داستانی منظومه ویس و رامین متعلق به قرن پنجم به قلم فخرالدین گرگانی که یادگار روزگار اشکانیان است در کنار کلام شاعر به واژه هایی چون خویشکاری، شمن، گوسان و خنیاگر هم اشاره دارد که هر یک سهمی در جذابیت و موسیقی روح نواز مجموعه داستان دارند؛ گوسان و خنیاگر، همان حال و هوای عاشقانه و وصال روایی عشق کهن را بر فضای داستان حاکم می سازند، که دیگر نقش آفرینان. پر بسامدترین قسمت اثرگذار داستان، شمن بودن آدمی در دانایی اوست که به عدالت و ایثار و فرمانروایی بلامنازع تقدیر جهان و آبادی جهان سرک می کشد. سرودگویی یعنی لحن نامه ها،مناظره، سرزنش یکدیگر، دشنام و اوقات تلخی یکی بر دیگری، پرسش و پاسخ، تشویق و تحریک، پند و اندرز است و هم
تحسین یکدیگر، چون گله و شکایت که محور وقایع واقع گرایانه است. خویشکاری در آزادگی، سخنوری و بخشندگی، در کنار شادی، نیکنامی، خوشبختی، رفاه، اعتقاد به قضا و قدر و نبرد درونی و برونی بشر، کنار رفتن ابرهای تیره دوران کهولت فرمانروایی شاه موبد و بر اریکه قدرت نشستن رامین و فرارسیدن دوران زندگی آرام مردمان ایران، نکات ارزشمند داستان است.
خلاصه ماشینی:
دانشگاه آزاد اسلامی کرمان چکیده هدف شناساندن اشخاص داستانی منظومه ویس و رامین متعلق به قرن پنجم به قلم فخرالدین گرگانی که یادگار روزگار اشکانیان است در کنار کلام شاعر به واژه هایی چون خویشکاری، شمن، گوسان و خنیاگر هم اشاره دارد که هر یک سهمی در جذابیت و موسیقی روح نواز مجموعه داستان دارند؛ گوسان و خنیاگر، همان حال و هوای عاشقانه و وصال روایی عشق کهن را بر فضای داستان حاکم می سازند، که دیگر نقش آفرینان.
داستان چنین است: شاه موبد منیکان در جشنی که به مناسبت بهار برگزار کرده است عاشق بانویی زیبا به نام شهرو می شود، شهرو که دارای همسر و چند پسر است، درخواست ازدواج شاه را قبول نمی کند در عوض به او قول می دهد اگر در آینده دختری به دنیا آورد به همسری او در آورد.
زمـانـه دستـبـرد خـویـش بنمـود شگفـتی بـر شگفـتی بـر بیـفـزود بـه پیـری بـارور شـد شهـربـانـو تـو گفـتی در صدف افتـاد لـؤلـؤ ( برگ 42) دعوت موبد از سران کشور برای مهمانی و دیدار با شهرو و بعد از آن تولد ویس و مهمتر از همه کنار رفتن روبند از چهره ویس و افتادن نگاه رامین به ویس، نشان از دگرگونه ساختن و دگرگونه بودن تقدیر برکار جهان و زندگی دو برادر است.
زن قارن و مادر ویس و ویرو، زنی زیبارو است که مورد توجه شاه موبد قرار می گیرد و شهرو نام دارد.