چکیده:
برهان حرکت یکی از براهین مهم و موثر در راستای اثبات خدا است. اندیشمندان اسلامی با پذیرش اصل حرکت در طبیعت، محرک نامتحرک اول را اثبات نمودهاند؛ پژوهش حاضر با روش عقلی و نقلی به تحلیل و توصیف برهان حرکت پرداخته و به این نتیجه رسیده؛ علاوه بر اینکه حرکت در معنای قبض و حداقلی (خروج از قوّه به فعل) مطرح است در معنای بسط و حداکثری (هر نوع حرکت، تغییر، انفعال، استکمال و سیلان وجودی) نیز قابل اثبات است و عباراتی همچون «خلق»، «حدوث»، «حرکت»، «تغییر»، «زوال»، «انتقال»، «سیر»، «نزول»، «عروج»، «ارسال»،«هبوط»، «افول»، «سجود»، «رکوع» و«تسبیح»، گستره حرکت در ماسوای الله را تایید می نماید؛ لذا در اثبات برهان حرکت گفته میشود؛ در نظام عالم هستی به عنوان عالم حادث و ممکن، حرکت وجود دارد و این حرکت از سوی محرک نامتحرک اول و ثابت یعنی الله که موجود قدیم، ازلی، ابدی است، محقق میگردد در غیر این صورت موجب دور و تسلسل می شود.
خلاصه ماشینی:
این شواهد نشان میدهد حرکت در مجردات نیز وجود دارد منتها حرکت باید بهگونهای تفسیر گردد که آنها را شامل گردد؛ مثلا گفته شود حرکت، هر نوع هیئت به هیئتی، انفعال و متأثر شدن را گویند و یا گفته شود؛ هر موجودی به نوعی حرکتی در راستای حب و کمال دارد و این حرکت قوه است (بهمعنای خاص) که فعلیت آن لایقف است و بهسوی کمال مطلق که دارای هیچ انفعال و حرکتی نیست در جریان است؛ زیرا او منفعلکننده غیر منفعل شونده است که همه حرکتها به او ختم میگردد در غیر این صورت موجب دور و تسلسل میشود.
نتیجه حرکت از نظر مشهور فلاسفه در عالم طبیعت است و آن را به معنای خروج تدریجی شیء از قوه به فعل دانستهاند و در اثبات برهان حرکت از طریق آن بیان داشتهاند؛ خروج از قوه به فعل نیازمند به علت فاعلی دارد، زیرا فعلیت، کمال وجودی برای متحرک است و این کمال وجودی در متحرک وجود ندارد و شیء متحرک که فاقد کمال وجودی است نمیتواند بدون مبدأ فاعلی، واجد آن گردد، پس هر متحرکی در رسیدن به فعلیت محتاج به غیر خود میباشد که آن را علت فاعلی حرکت مینامند و اگر علت شیء متحرک، شیء دیگری باشد که خود متحرک است، آن شیء نیز نیازمند به محرکی دیگر خواهد بود و چون تسلسل علل فاعلی باطل میباشد، پس وجود محرک غیر متحرک، ثابت میشود.