چکیده:
ساختار پیچیدهی تبدیل مواد اولیه به محصول در صنایع کارخانهای، ایجاد تناظر بین داده و ستانده را دشوار میسازد. چنین بنگاههایی میتوانند با وجود نظام مالیات بر ارزشافزوده بخشی از فروش خود را پنهان نمایند. در این پژوهش فرض شده است که انگیزهی اصلی بنگاه در چنین اقدامی فرار از مالیات بر سود است. هدف پژوهش حاضر، الگوسازی این نوع فرار مالیاتی است. در الگو، ارتباطی بین فرار مالیاتی و اجزای بهای تمامشدهی محصول صنعتی ایجاد شد. با استفاده از فرایند تصادفی، توزیعی برای ظرفیت مالیاتی، مالیات رسمی و فرار مالیاتی شکل گرفت. یافتهی پژوهش نشان میدهد که فرار مالیاتی در صنایع کارخانهای ایران حدود 40 درصد از درآمد مالیاتی دولت در این حوزه را از میان میبرد. بخشی از فرار مالیاتی محاسبهشده مربوط به مالیات بر ارزشافزوده است که بار آن به بنگاه تحمیل نمیشود ولی بهدلیل فروش غیررسمی، مالیات مرتبط با ارزشافزودهی ایجاد شده در بخش تولید و توزیع به دولت منتقل نمیگردد. جمع ارزش فرار مالیاتی معادل 2/4 درصد از درآمد صنایع کارخانهای است.
The complex structure of the conversion of raw material into the product makes it difficult to create a match between the input and the output in the manufacture industry. Such firms can conceal a part of their sales despite the VAT system. The main motivation of the firm in such a move is to evasion from profit tax. The purpose of this study is to model this type of tax evasion. By simulation of the model variables and using the Monte Carlo method, a distribution for tax capacity, official tax and tax evasion were formed. The research finds that 40 percent of government tax revenues in the manufacture industrial sector disappear in the form of tax evasion. The share of calculated tax evasion is related to VAT, which is not imposed on the firm, but because of informal sales, the taxes related to the added value created in the production and distribution sector are not transfer to the government. The sum of the tax evasion value is 4.2 percent of the revenue of the manufacture industries.
خلاصه ماشینی:
بخشي از فرار مالياتي محاسبه شده مربوط به ماليات بر ارزش افزوده است که بار آن به بنگاه تحميل نميشود ولي به دليل فروش غيررسمي، ماليات مرتبط با ارزش افزوده ي ايجاد شده در بخش توليد و توزيع به دولت منتقل نميگردد.
نظام ماليات بر ارزش افزوده ايجاد شکاف تصنعي بين داده و ستانده اين بنگاه را عيان مينمايد؛ اما در صنايع کارخانه اي، مواد اوليه براي تبديل به محصول نهايي، مسيري پيچيده را طي ميکند.
)به تصویرصفحه رجوع شود) نمودار ١: رابطه ي نرخ ماليات و انگيزه فرار مالياتي منبع (فريدلند و همکاران ، ١٩٧٨: ١٠٩) ضريب f بر حسب مديريت ريسک افراد تعيين ميگردد بر اين اساس که فرد براي به دست آوردن ١٠٠ واحد سود حاضر است چند واحد ثروت خود را در معرض خطر قرار دهد.
٣. رابطه ي فرار مالياتي با اجزاي بهاي تمام شده در صنايع کارخانه اي با تعريف به عنوان «نسبت هزينه مواد اوليه به کل درآمد بنگاه »، براي «نسبت مجموع هزينه هاي دستمزد، حقوق و سربار به کل درآمد بنگاه » و جهت نشان دادن «نرخ سود بنگاه »؛ رابطه (١) براي بنگاه i وجود خواهد داشت : )به تصویرصفحه رجوع شود) هزينه دستمزد مستقيم ، سربار و حقوق داراي در حسابرسي داراي سرفصل هاي جداگانه اي است ولي در اين تحقيق فرض شده است که رفتار بنگاه در صورت مالي کاذب با اين سه هزينه يکسان است و همه ي آن ها را به صورت کامل گزارش مينمايد.