چکیده:
کمتر محوطهی تاریخی را در جهان اسلام میتوان یافت که قطعات سفال گونهی نقشکنده در گلابه (اسگرافیاتو) از آن بهدست نیامده باشد. این گونهی سفال بهدلیل تنوع طرح، نقش، رنگ و سهولت نسبی در ساخت، از مهمترین گونههای سفال جهان اسلام است که حداقل در سدههای 4 تا 7 هـ.ق. در بیشتر مراکز تولیدی مهم صنعت سفالگری جهان اسلام ساخته میشده و بههمین دلیل پژوهشگران، آنرا «سفال سنتی جهان اسلام» میخوانند. به اذعان محققین، پراکنش سفالهای نقشکنده در گلابه در محوطههای ایران از نظر تنوع در فن تزئینی، طرح و کمیت در سراسر جهان اسلام بینظیر است، با اینوجود طبقهبندیهای مورد استفاده درخصوص این سفال در ایران، ناکارآمد بوده و برپایهی استنادات علمی قرار نگرفتهاند. از اینرو پژوهش حاضر تلاش میکند تا با درنظر گرفتن شیوهی ساخت و تزئین این سفال از یکسو، و یافتههای حاصل از کاوش در محوطهها و مراکز مهم تولید سفال در ایران از سویی دیگر؛ درخصوص طبقهبندی و تاریخگذاری این گونهی تزئینی بازنگری نماید، بهگونهای که قابلیت تعمیم به تمامی قطعات سفالهای بهدست آمده از این گونه در محوطههای مختلف را داشته باشد. پرسشهای پژوهش حاضر عبارتنداز: چگونه میتوان سفال نوع نقشکنده در گلابه ایران را به وجهی طبقهبندی نمود که تمامی نمونههای بهدست آمده از این سفال در سراسر ایران را پوشش دهد؟ و یا ساخت این گونهی سفال در چه سدههایی رواج بیشتری داشته و تا چه زمانی در ایران تولید میشده است؟ انجام پژوهش حاضر از طریق گردآوری اطلاعات بهصورت کتابخانهای و تطبیق میدانی یافتههای مربوط به این حوزه صورت گرفته است. نتایج این پژوهش حاکی از آنست که طبقهبندی با درنظر گرفتن ویژگیهای فنی و تزئینی در کنار هم، میتواند جامعترین طبقهبندی ممکن باشد و در این راستا سه سبک تزئینی کلی نقشکندهی خطی در گلابه با چند زیر سبک، گلابهتراشی، و سبک ترکیبی معرفی شدند. همچنین برخلاف نظر اغلب پژوهشگران که زمان ساخت این سفال را منحصر به سدهی 7 هـ.ق. دانستهاند، این گونه از سفال حداقل تا دورهی صفویه در ایران تولید میشده است.