چکیده:
از لوازم منطقی اقبال به معیارهای عقلانیت گفتگوی سنتهای دینی، حداقل، دوری از نگرش انحصارگرایانه نسبت به سنت دینی خودی در مقام گفتگو است، زیرا لازمه مواجهه منطقی با واقعیات و حقایق ادیان دیگر، تقدسزدایی از آموزههای سنت خودی، پذیرش امکان وجود برخی حقایق در آن سنتها و آمادگی عقلانی برای پذیرش حقایق محتمل آنها و امکان برخی خطاها یا کاستیهای سنت دینی خودی است. در مقابل انحصارگرایی دینی مهمترین مانع چنین اقدام متهورانه عقلانی است، زیرا پیشفرض مهم انحصارگرایی دینی، باور به انحصار حقانیت و نجات در سنت دینی خودی و محرومیت دیگر سنتها از آن است. چنین نگرشی پیروان سنت خودی را بینیاز از شناخت عقلانی و واقع بینانه ادیان دیگر و مستغنی از گوش سپردن به حقایق آنها تربیت کرده و آنها را ترغیب میکند تا با استفاده از روشهای نرم افزاری، مانند: مبلغین مذهبی، سخت افزاری، مانند: جهاد مقدس، پیروان ادیان دیگر را به عنوان کفار به حقیقت سنت دینی خود دعوت نمایند. بنابراین نگرش انحصارگرایی دینی، گوشی برای شنیدن حقایق و چشمی برای دیدن زیباییهای ادیان دیگر ندارد. پس از این منظر گفتگوی عقلانی و منطقی سنتهای دینی بسیار مشکل است. راه برونرفت از این بحران، دست کشیدن از انحصارگرایی و اقدام به تقدسزدایی از آموزههای سنت دینی خودی و استقبال از حقایقی است که ممکن است در دیگر ادیان، هم سو یا درکنار سنت دینی خودی ما وجود داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
در اين زمينه گفتگوي اديان و پيروان آنها داراي اهميت خاص خود است ، زيرا اديان تشکيل دهنده مهم ترين بعد زندگي بشر هستند و اگر نگرش هاي ديني مومنان نسبت به سنت ديني خودي و ديگري، به درستي قوام نيابند منجر به تنش ها و خشونت هاي ديني و مذهبي مي گردند.
اکنون پرسش اين تحقيق آن است که نگرش انحصاري به دين ، که خود را بطور انحصاري واجد موهبت حقانيت و نجات ميداند، چه موانعي را براي چنين الگويي از گفتگوي ديني ايجاد ميسازد؟ همچنين راه هاي برون رفت از موانع نگرش انحصاري براي توسعه گفتگوي عقلاني ديني چيست ؟ براي آزمون اين مساله ، در اين تحقيق بر ضرورت عبور از مولفه هاي اصلي انحصارگرايي ديني تاکيد ميشود و ضمن اقبال به رويکرد شمول گرايي و بويژه کثرت گرايي ديني تشکيکي، نه شکل مطلق آن ، افق هاي جديدي براي ترسيم آينده گفتگوي عقلاني ديني معرفي ميگردد.
همچنين ما مسلمانان نيز نبايستي با تمسک به اينکه اسلام ، دين خاتم است و لذا بطور انحصاري واجد همه آن چيزي است که ما نياز داريم ، خود را مستغني و بينياز از آموختن از سنت هاي ديني ديگر نشان دهيم ، چه بسا فهمي که ديگري ديني از برخي آموزه هاي ديني دارد بهتر از فهم ما باشد.
يعني درحاليکه مواردي چون ايمان به خدا و حقيقت الوهي و اينکه همه ما بندگان و مخلوقات الهي هستيم ، از مهم ترين نمونه ها و محورهاي اعتقادات مشترک دينداران است که ميتواند موجب تحقق گفتگو و همدلي و تفاهم ديني شود، چنين امور مهمي تحت تاثير نگرش پيامبر محوري و تلقي انحصاري از ويژگيهاي شخص نبي و دين او مورد غفلت قرار ميگيرد.