چکیده:
هفت پیکر، از جملة شاهکارهای ادبیات غنایی است که سخن پرداز گنجه آن را به رشتة نظم در آورده است. این اثر در به کارگیری نمادها در بیان ساختار روانی انسان، بی نظیر است. او در این اثر، سلوک بهرام را در هفت وادی هفت گنبد آسمانی به دست هفت شاهبانوی جهان، برای رسیدن به تمامیت و کمال به تصویر میکشد. در گنبد هفتم که به رنگ سپید و سیارة زهره ویژه شده است و داستان از زبان درستی، شاهدخت ایرانی، بیان میشود، همه چیز رنگ و بوی سپیدی دارند. خواجة پارسا نمادی از بهرام گور است که در سفر از پارسایی ظاهری و قشری به پارسایی درون میرسد. از جملة نمادهای به کار رفته در این داستان میتوان به ماه، خورشید، درخت، آب، موسیقی، نگهبان، زن، خار و ... اشاره کرد. این مقاله تلاشی است برای تحلیل نمادهایی که در واپسین داستان هفت پیکر به کار گرفته شدهاند. در پایان مقایسه کوتاهی میان بهرام به عنوان یک شخصیت حماسی تاریخی با سیاوش، پهلوان ایرانی صورت گرفته است.