چکیده:
ارزش افزوده یکی از مهمترین متغیرهای اقتصادی است که در محاسبهء شاخصهای بهره وری مورد استفاده قرار میگیرد.زمانیکه موضوع تخصیص درآمد مطرح میگردد، حسابداران درآمد را به صاحبان سهام و نسبت سهام آنها ارتباط میدهند،در حالی که صورت ارزش افزوده درآمد را بهگونهای تعریف میکند که شامل منافع شرکت کنندگان در ایجاد ارزش افزوده میباشد.با محاسبهء ارزش افزوده و تعیین سهمهای تشکیلدهندهء آن،مبحث اساسی در این مقاله،سهم نیروی کار در ارزش افزوده میباشد و درصدد است تا بررسی نماید که از ارزش افزودهء حاصله در کارخانجات سیمان،چه سهمی به نیروی کار اختصاص یافته و توزیع این سهم در طی روند زمانی معین چگونه بوده است.لذا از صورتهای اساسی مالی شرکتهای سیمان استفاده شده و ارزش افزوده برای دورهء سه ساله 76 تا 78 محاسبه و سهمهای تشکیلدهنده آن تعیین گردیده سپس به بررسی و تحلیل آماری پرداخته شده است.محاسبات نشان میدهد هزینهء نیروی کار در ارزش افزوده این کارخانجات روند نزولی داشته و بین قدمت کارخانجات سیمان با سهم نیروی کار در ارزش افزوده آنها ارتباط وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"تعیین نسبتهای ارزش افزوده ابتدا نسبتهای چهارگانه شامل سهمسود،سهم نیروی کار،سهم استهلاک و سهم تسهیلات اعتباری در ارزش افزوده برای سه سال مورد بررسی محاسبه شده،سپس برای هر شرکت میانگینهای مربوطه به شرح زیر محاسبه گردیده است: (به تصویر صفحه مراجعه شود) محاسبهء سهم نیروی کار در ارزش افزوده باتوجه به اینکه هزینهء نیروی کار یکی از اقلام تشکیلدهنده ارزش افزوده است،برای بیان آن به درصد به صورت زیر عمل میگردد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) روند سهم هزینهء نیروی کار در ارزش افزوده به منظور تعیین این موضوع که آیا سهم هزینه نیروی کار در ارزش افزوده نمونههای مورد تحقیق رو به کاهش است یا خیر،بررسیها به دو طریق انجام شد: 1-محاسبات نشان میدهد 57% مجموع دادهها،روند سهم نیروی کار در ارزش افزوده در دوره سه ساله 77،67،87،نزولی بوده و در 71% مجموع دادهها،اینروند از سال 67 به 77 نزولی و از 77 به 87 ثابت بوده است.
2-برای کارخانجات سیمان مورد مطالعه از طریق فرمول میانگین حسابی،محاسبه صورت گرفته که شرح آن در جدول شماره 4 آمده است: جدول شماره 4-میانگین سهم نیروی کار در ارزش افزوده کارخانجات سیمان به درصد (به تصویر صفحه مراجعه شود) میانگین ذکر شده در جدول شماره 4 نشان میدهد که سهم نیروی کار در ارزش افزوده از سال 67 به 77 از 05% به 64% کاهش یافته،در سال 87 به 14% تنزل یافته و روند آن در طی سه ساله مورد بررسی-چنانکه در جدول(5)دیده میشود-نزولی بوده است."