چکیده:
مرگ آگاهی و حیات ازجمله دوگانههایی است که همیشه برای بشر، دغدغه بوده است؛ بهنحویکه در طول تاریخ، حل معمای مرگ و ارتباط آن با حیات، از بزرگترین آرزوهای انسان محسوب میشود. امروزه نیز با رواج پوچی و بیهدفیهایی که گریبان گیر انسان معاصر شده، پرداختن به مرگ و نقش آن در زندگی ضرورت دوچندان یافته است. نظر به اهمیت این امر، در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، تلاش شده است تا مرگ آگاهی و کارکرد اخلاقی آن بر حیات معنادار انسان از دیدگاه علامه جعفری، بهعنوان متفکری که حیات معنادار دغدغه وی بوده، بررسی شود. ازنظر علامه تفسیر حیات معقول درگرو تفسیر صحیح مرگ است. مرگ آگاهی که تفسیر «انا لله و انا الیه راجعون» است، با تصعید یافتگی، کنترل اخلاقی، افزایش کیفیت زندگی دنیوی و تراکم اخلاقی آثاری چون: کوتاهی آرزوها، ساده زیستی و عملگرائی همراه با پرهیزگاری در دنیا، انبساط و آرامش روحی نسبت به مرگ، در همین دنیا و برخورداری از زندگی و حیات دنیوی متعالی نسبت به دیگران را در حیات معنادار و معقول به دنبال دارد.
خلاصه ماشینی:
کارکردهای اخلاقی مرگ آگاهی در زندگی معنادار، از دیدگاه علامه جعفری زهرا آبیار 1 ، فاطمهساداتحسینی حجازی**، زهرا شیریان*** چکیده مرگ آگاهی و حیات ازجمله دوگانههایی است که همیشه برای بشر، دغدغه بوده است؛ بهنحویکه در طول تاریخ، حل معمای مرگ و ارتباط آن با حیات، از بزرگترین آرزوهای انسان محسوب میشود.
با توجه به مباحث بیانشده، باید متذکر شد اگرچه آثاری از سوی محققان در این زمینه نگاشته شده ازجمله: طاهری (1391) «مرگ آگاهی و معناداری زندگی از منظر نهجالبلاغه»؛ صادق نیا (1393)«تحلیل و بررسی کارکردهای معنا بخشی مرگ»؛ صالحی و اکبر زاده (1394)؛ «تحلیل تطبیقی دیدگاه اسلامی و آرای مارتین هیدگر درزمینهٔ مرگ آگاهی و پیامدهای آن بر سبک زندگی»؛ دهنوی (1395) «حقیقت مرگ و حیات پسازآن در اندیشه علامه محمدتقی جعفری»؛ اما بهصورت خاص کارکردهای اخلاقی مرگ آگاهی ازنظر علامه جعفری موردتوجه و واکاوی قرار نگرفته بود؛ لذا در این مقاله تلاش خواهد شد تا با روش توصیفی-تحلیلی و کاوش در سخنان علامه جعفری، مرگ آگاهی و کارکرد اخلاقی آن بر زندگی معنادار مورد واکاوی و تبیین قرار گیرد.
به عقیده علامه، علیرغم پذیرش این جبر آمدن و رفتن، «عوامل و انگیزههای ادامه حیات و زیباییهای آن بهقدری است که بهطور طبیعی نمیخواهیم از آن بیرون برویم و اگر کسی اعتراف کند که در این دنیا عوامل و انگیزههای خوبی برای زندگی کردن وجود دارد، ازنظر منطقی در این زندگی باید متحیّر و مردد نباشد»(جعفری،1393: ص 254) به اعتقاد علامه، بیتوجهی به فلسفه حیات، پوچ دانستن خلقت، نفی ابدیت و تفسیر غلط از فلسفه مرگ، موجب میشود آدمی جهان هستی را جدی نگرفته و به تخدیر حیات بپردازد (همان: ص 317) از دیدگاه علامه، حیات ابدی باید در همین جهان احساس شود.