چکیده:
دنیای مدیریت و سازمان به عنوان یک حوزه میانرشتهای، بهویژه در عصر حاضر مملو از دوگانهای متعددی است که مدیریت در عمل را بهخصوص برای سازمانهای دولتی به اقدامی سهل ممتنع بدل ساخته است؛ دوگانهایی چون کنترل و انعطافپذیری، تمرکز و عدم تمرکز، آیندهگرایی و حالنگری، توجه به منابع داخلی و نگاه به محیط بیرونی و مانند آن. جمع بهینه و اثربخش این دوگانها در میزان توفیق عملکرد سازمان و مدیریت بسیار موثر است و این مهم در قابلیتهای رویکرد سیستمی، دست کم به لحاظ نظری، نهفته است. مدل سیستمهای مانا مدلی مبتنی بر سایبرنتیک سازمانی (به عنوان یکی از شاخههای اصلی رویکرد سیستمی) است که توانسته با بهرهمندی مناسب از تفکر میانرشتهای، تا حدود زیادی فاصله این قبیل دوگانها و چالشهای اصلی مدیریت را در یک مدلسازی سیستمی از ساختار سازمان به حداقل رساند. به رغم آنکه این مدل در دنیا مدلی شناختهشده است و پروژههای متعدد در سطوح مختلف (از سطح بنگاه تا سطح سازمانهای دولتی و اداره حکومت) بر اساس آن طراحی و اجرا شده است؛ در ایران تاکنون چندان شناختهشده نیست. نوشتار حاضر با هدف جبران این فقر نظری و کاربردی و با روش اسنادی به مرور موارد اصلی زیر درباره این مدل میپردازد: مفاهیم پایهای مدل نظیر سایبرنتیک، مهندسی تنوع، بازگشتپذیری و خودالگوگیری؛ عرصههای میانرشتگی مدل (دست کم در سه عرصه خاستگاه شکلگیری، نظام مسائل و موضوعات پژوهشی و راهحلها و راهکارها)؛ روششناسی و سیستمهای پنجگانه اصلی آن؛ برخی از مهمترین کاربردها و پیشرفتهای اخیر مدل؛ عمده مزایا و انتقادات وارد بر این مدل سیستمی؛ و درنهایت برخی کاربردهای پیشنهادی آن برای طراحی ساختارهای دولتی در ایران.
خلاصه ماشینی:
در روششناسی الهامگرفته بیر از تعامل اعضای بدن انسان با مغز و محیط، این پنج خردهسیستم که در شکل (3) قابل رؤیت است، به عنوان اجزای اصلی مدل سیستمهای مانا عمل کرده و به صورت زیر معرفی میشود: (رجوع شود به تصویر صفحه) اجرا (1S): در تعامل مستقیم با هدف سیستم و عملیاتی کردن خطمشیها است.
به عنوان مثال، در مطالعه موردی نظام علمی کشور که متشکل از مجموعه دانشگاه (به معنای اعم)، دولت، صنعت و مردم و روابط بین آنهاست، به صورت طرح شکل شماره 5 قابل پیشنهاد است: (رجوع شود به تصویر صفحه) نتیجهگیری و پیشنهادها جکسون (2003) بر این باور است که مدل سیستمهای مانا موجب خواهد شد تا سازمان همواره با بازپیکربندی خود متناسب با تغییرات محیط پیرامونی، هویتی شفاف برای ذینفعان داشته باشد؛ ضمن آنکه قابلیت تبدیل شدن به یک زبان مشترک برای درک مشکلات و مسائل سازمانی را نیز دارد و میتواند مشکل همیشگی انعطافپذیری و کنترل یا میزان تمرکز و عدم تمرکز را بدون اینکه خدشهای در موقعیت کنترلی مدیران یا انسجام سازمانی به وجود آورد، برای همیشه حل کند.
اما بیر خود نیز به این نکته اساسی اذعان داشت که به رغم همه تأکیداتی که مدل سیستمهای مانا بر استفاده از نظرات سطوح پایین مدیریتی دارد و تلاش میکند تا حد امکان از شدت تمرکز (قدرت تصمیمگیری در سطوح بالای مدیریتی) کاسته و هویت مستقل و استقلال در تصمیمگیری را برای سطوح عملیاتی در پی داشته باشد؛ ولی در عمل وجود سلسلهمراتب سخت قدرت در سازمانها، اغلب مانع از این کار میشود.
Organizational systems: Managing complexity with the viable system model.