چکیده:
نظریه معنویت و عقلانیت بر آن است که دین نهادینه در جهان معاصر نمیتواند نقش سنتی خود را در آرامشبخشی و رها ساختن انسان از رنج ایفا کند و تنها معنویت میتواند از عهده آن برآید. ازآنجاکه این نظریه، رسالت خود را برای انسان جدید تعریف کرده، خود را ناگزیر و متعهد به مولفههای پستمدرنیته میبیند. براساس این نظریه، انسان معنوی عبارت است از انسان معنوی پستمدرن با شاخصهها و ویژگیهای سازگار با آن. ملکیان در بیان ویژگیهای انسان معنوی به برخی ویژگیهای پستمدرنیته وفادار است، اما ویژگیهای اساسیتری نیز برای انسان معنوی برمیشمارد که او را از وفاداری و تعهد به مبانی و الگوهای پستمدرن خارج میسازد. انسان معنوی با ویژگیهای اخیر تنها در نظام و ساختار دین سنتی امکان تحقق دارد و امکان زایش آن بر اساس مبانی انسانشناختی ایشان و الگوهای معنویت سکولار فراهم نیست، یا انسان دوگانهای است که ویژگیهای ناسازگاری (دینی و پستمدرن) را با هم جمع کرده است.
خلاصه ماشینی:
2. ويژگیهای انسان پستمدرن ویژگیهای انسان پستمدرن را با برخی از ویژگیهایی که برای انسان در اندیشه اگزیستانسیالیسم بیان شده آغاز میکنیم؛ زیرا نظریهپرداز در موارد متعدد و از جمله در مباحث معنویت و عقلانیت، بهصراحت قرابت فکری خود را با این اندیشه بیان داشته است (ملكيان، 1391الف، ص92)؛ بهویژه تأکید کرده که نظریه عقلانیت و معنویت در آن بخش که داعیه معنویت دارد، بسیار به دیدگاه فیلسوفان اگزیستانس نزدیک است، (همان، ص93).
طلب رضای دیگری نهتنها در اندیشه انسان معنوی در این نظریه بیمعناست، بلکه اصولاً در تقابل با زندگی اصیل و زندگی برای خود است؛ زیرا ملکیان معتقد است که دین سنتی به جهت وصف طلب رضایت دیگری، موجب «ازخودبیگانگی» انسان میشود.
ایشان در اینجا به درستی اذعان میدارد که آرامش پایدار، شادی و امید در گرو دستیابی به حقیقت و باورهای مطابق با واقع است (همان، ص129) و انسان معنوی نیز برای اینکه تعادل روانی داشته باشد، نباید احساس خودفریبی داشته باشد و نداشتن چنین احساسی تنها در گرو داشتن باورهای واقعی میسر میشود (همان، ص327)؛ اما براساس عقلانیت پستمدرن اصولاً انسان توانایی کشف حقیقت و واقعیت را ندارد و نظریهپرداز نیز براساس همین رویکرد بر آن است که در باورهای معنوی نباید به دنبال باورهای مطابق با واقع باشیم؛ زیرا «اینجا مقامی است که دیگر واقعگرایانه بودن به کار نمیآید» (ملكيان، 1393، ص8).
و نیز تفاوت آثار آنها را مورد توجه قرار نمیدهد و همانند آن شعار امریکایی که با ذائقه انسان پستمدرن بیان شده که «مسیح را امتحان کنید» (رشیدیان، 1385، ص119)، میخواهد هر چیز را تجربه کند؛ شاید لذتی وجود داشته باشد که نگران از دست دادن آن است و این همان زایش انسان معنوی سکولار است که از نظریه معنویت و عقلانیت انتظار میرود.