چکیده:
در نتیجهی فرآیند نوسازی جامعه تفاوتهای گستردهای کرده و این تفاوتها روشی که افراد هویت شخصی خود را تعریف میکردهاند، تغییر داده است. هویت موضوع بسیار مهمی است که در صورت تحقق، ضامن سلامت و در غیر این صورت خطری بزرگ محسوب میشود. مطالعه حاضر با هدف بررسی کیفی تاثیر نوسازی بر سردرگمی نقش جوانان انجام شد. در پژوهش حاضر از رهیافت کیفی و روش نظریه زمینهای برای درک و تفسیر نوسازی بر سردرگمی نقش استفاده گردید. فرآیند گردآوری دادهها مشتمل بر 21 مصاحبه نیمه ساختاریافته با افراد 20 تا 30 ساله بود. نمونهگیری بهصورت هدفمند آغاز و تا اشباع دادهها ادامه یافت. تحلیل دادهها همزمان با جمعآوری دادهها و به روش آنالیز محتوای کیفی انجام شد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که 3 مقوله عمده ناشی از نوسازی بر سردرگمی نقش جوانان موثر بوده است. این مقولات عبارت بودند از گستردگی دامنهی انتخاب، تغییر ساختار رابطه، و پیامدهای غیر قایل اجتناب ناشی از زندگی صنعتی. بدیهی است که با استفاده از یافتههای این پژوهش و توجه به آنها در سیاستهای گذاریهای خرد و کلان، ازجمله سیاستهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، و آموزشی میتوان انتظار بهبود در فرآیند هویتیابی جوانان و رهایی از سردرگمی که دچار آن شدهاند را داشت.
خلاصه ماشینی:
رولومی نیز به عنوان نظریه پردازی وجود گرا، بـی هـویتی و سـردرگمی نقـش را علـت اصـلی و زیربنـایی مشکلات مردم می داند و بیان می کند: «تعمق در شکایت های مردم از نداشتن استقلال فکر و ناتوانی شان بـه تصمیم گیری در حل مسائل و گرفتاری های خود نشان می دهد که مشکل اصلی و زیربنایی آنان نداشتن یـک میل یا نیاز مشخص و معین است ؛ در توفان های بزرگ و کوچک زنـدگی خـود را بـی قـدرت و چـون کشـتی بیلنگر و دست خوش موج و طوفان احساس می کنند، خویشتن را تهی و فاقد تکیه گاه درونـی مـی بیننـد».
درحالی که در دنیای سنتی بسیاری از انتخاب های هویت ساز از قبل برای فرد صورت گرفته بود، و انسان مجبور به حرکت در چهارچوب های از پیش تعیین شده بود، در دنیای سنتی با واگذاری همه ی اختیارات به خود فرد، این خود خود شخص است که باید دست به انتخاب بزند و دیگر خانواده ، جامعه ، فرهنگ ، طبقه ی اجتماعی و اقتصادی، جنسیت و بسیاری از عوامل بیرونی دیگر در این فرآیند نقشی نخواهند داشت .
درحالیکه در گذشته خـانواده ، رسـم و رسـومات ، دین و منابع قدرت خوب و بد را مشخص کرده بودند امروزه تصمیم در مورد خوب و بد بـه خـود فـرد واگـذار شده است و همین سبب شده تا فرد راهنماهای اجتماعی گذشته را برای چگونه رفتار کردن از دسـت بدهـد و دچار سردرگمی و سرگردانی شود.