چکیده:
یکی از بنمایههای داستانهای حماسی و اساطیری، مداخلۀ قوای فراطبیعی در قالب امدادهای غیبی در حمایت از قهرمان است. در اساطیر، ناتوانی قهرمان با نیروهای پشتیبان یا فراطبیعی جبران میشود. قهرمان اساطیری با نیایش و مددخواستن از خداوند، به نبرد با ضدقهرمان، دیو و اژدها میپردازد و با بهرهمندی از امدادهای غیبی بر تمامی دشمنانش پیروز میشود. قهرمان حماسه پیوند محکمی با نیروهای غیبی و فراطبیعی دارد که اغلب به-صورت ارتباط با خدایان و پیشگویی سرنوشت او صورت میگیرد. پیشگوییها معمولاً با دیدن رؤیا، شنیدن آوای سروش، پیشگویی منجّمان، پیران، جنّیان و سیمرغ اتفاق میافتد و ارتباط قهرمان با خداوند و بهرهمندی او از حمایت خدایان گاهی مستقیماً صورت میگیرد. اشیای جادویی، رزمافزارهای آیینی و ویژۀ اژدهاکشی مانند گرز گاوسر و رزمافزارهایی که از نیاکان پهلوان به یادگار ماندهاند، گوهر بازوبند، حیوانات واقعی و اساطیری، موجودات فراطبیعی چون پری و دیو و قوای طبیعیای چون باد به یاری قهرمان میآیند. در این نوشتار سعی شده با مراجعه به طومار نقالی هفتلشکر، قوای فراطبیعی که از قهرمان حمایت و او را یاری میکنند، به شیوۀ تحلیلی- توصیفی بررسی شوند.
One of the motifs of epic and mythological stories is the supernatural forces’ intervention made in the form of supernatural aids from God in support of a hero. In mythology, the inability of a hero is offset by supporting forces or supernatural forces. A mythical hero, praying and seeking help from God, fights a battle against an anti-hero, a demon, a dragon, and wins the victory over all his enemies with seeking help from God. The hero of the epic has a strong connection with the divine and supernatural forces, which often occurs in the form of association with the gods and predictions of his destiny. The predictions usually are made through seeing dreams, hearing the voice of an invisible speaker (soroush), the astronomers, spiritual leaders, fairies and Simurgh. And the association of the hero with God and his benefitting from the gods’ support sometimes directly takes place. Magical objects, ceremonial armaments and special armaments for killing dragons, such as the ox-headed mace and the armaments that are memorials from heroes' ancestors, including armlet gem, realistic and mythological animals, and supernatural beings such as fairies and demons and natural forces such as wind come to help the hero. Here in, referring to the narrative scroll of “Haft Lashkar” I have tried to examine analytically and descriptively the supernatural powers that are supporting and helping a hero.
خلاصه ماشینی:
این طومار با مایه های داسـتان هـای عامیانـه تلفیـق شده است و دربرگیرندة داستان های حماسی- اسـاطیری ملـی ایـران باسـتان ماننـد شـاهنامه ، گرشاسب نامه ، سام نامه ، فرامرزنامه ، جهانگیرنامه ، برزونامه ، بانوگشسب نامه و بهمن نامه است و در سال ١٢٩٢ قمری در عهد ناصرالدین شاه قاجار به دست نقال یا نقالانی گمنام به زبـانی ساده و گویش عامیانۀ هم عصر با متن امیرارسلان کتابـت شـده اسـت ، چنـان کـه امـروزه نیـز «مشق کردن هفت لشکر ناصرالدین شاهی» ضرب المثل است .
در هفـت لشـکر نیـز تولـد فریدون ، شیردادن گاو ابلق به او و محلشان را به ضـحاک مـیگوینـد (هفـت لشـکر، ١٣٧٧: ٢٤-٢٥)، به منوچهرشاه که میترسد از زال و رودابه فرزنـدی بـه هـم رسـد و دعـوی خـون ضحاک کند، مژده میدهند که فرزندشان خدمت های بسـیار بـه شـاهان ایـران خواهـدکرد (همان : ١٤٨)، به شاه موصـل کـه پسـرش در طلسـم افتـاده اسـت ، مـیگوینـد یکـی از اولاد گرشاسب این طلسم را خواهد شکست (همان : ٣٦٧)، به زال میگویند از نکبت شـغاد اولاد گرشاسب نابود میشود (همان : ٤٨٧)، به افراسیاب میگویند: طالع پیلسم بخـارایی قـویتـر است اما یک قران دارد، اگر از آن گذشت ، به رستم زیادتی مـیکنـد.
ک: مختاری، ١٣٦٨: ١٧٧؛ فروید، ١٣٤٩: ٨٠) در هفت لشکر به اعمـال جـادویی شـاه - موبـدانی چون جمشید، فریدون ، کاووس و کیخسرو اشاره شده است : ٢-٧-١- طلسم گذاری: سام در طلسم جمشید، لوحی میبیند که نوشته اند این طلسـم را که گنج و گوهر بسیار دارد، من بستم که جمشیدم ...