چکیده:
ﻣﻌﻤﺎری از ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﻋﻨﺎﺻﺮ ارزﺷﯽ ﻫﺮ ﻣﻠﺖ اﺳﺖ و ﻫﻤﻪ ﺻﺎﺻﺐ ﻧﻈﺮان ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﻔﻆ ارزش ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻣ ﺟﺐ ﭘﺎﺳﺪاﺷﺖ ﻫﻮﯾﺖ ﻣﻠﯽ اﺳﺖ.ﺑﺮﻫﻤﯿﻦ اﺳﺎس ﻣﻌﻤﺎری ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺣﻔﻆ ﺧﺮده ﻧﻈﺎم ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ و اﻟﮕﻮﻫﺎ و ﺑﺎزﺳﺎزی آﺛﺎر ﺑﺎزﻣﺎﻧﺪه از ﺗﺎرﯾﺦ ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺳﺖ. اﯾﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺿﻤﻦ ﭘﺮداﺧﺘﻦ ﺑﻪ اﺳﺘﻘﺒﺎل ﻣﺮدم از ﻣﻌﻤﺎری ﺳﻨﺘﯽ ﯾﺎ ﻣﺪرن و ﻋﻮاﻣﻞ ﺗﺄﺛﯿﺮﮔﺬار ﺑﺮ ﻣﻌﻤﺎری ﺳﻨﺘﯽ و ﻣﺪرن ﺗﻼش ﺑﺮاﯾﻦ دارد ﮐﻪ ﻣﻔﻬﻮم ﻣﻌﻤﺎری دﯾﺮوز و اﻣﺮوز را ﻣﺸﺨﺺ و در اداﻣﻪ ﺗﻘﺎﺑﻞ ﻣﻌﻤﺎری ﺳﻨﺘﯽ و مدرن، ویژگی های فیزیکی و متافیزیکی آن دو، نظریههای معماری درباره سنت و مدرنیته و عواملی که شرایط و زﻣﯿﻨﻪ ﻫﺎی ﺗﻐﯿﯿﺮ در آن ﻫﺎ را ﭘﺪﯾﺪ ﻣﯽ آورﻧﺪ ﻣﻮرد ﺑﺤﺚ ﻗﺮار دﻫﺪ. در ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ ﮐﻪ وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎی ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﯽ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ واﻗﺘﺼﺎدی ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﻨﻨﺪه ﻧﻮع ﻣﻌﻤﺎری ﺳﻨﺘﯽ ﯾﺎ ﻣﺪرن اﺳﺖ .ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ واﻗﻌﯿﺖ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ اﯾﻦ اﻣﺮ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻌﻤﺎری ﺳﻨﺘﯽ اﯾﺮان ﺑﻪ ﺳﻤﺘﯽ ﻣﯽ رود ﮐﻪ ﻣﻐﻠﻮب ﻣﻌﻤﺎری ﻣﺪرن اروﭘﺎ ﻣﯽ ﮔﺮدد و ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻋﺪم اﻧﺘﻘﺎل دﺳﺘﺎوردﻫﺎی ﻣﻌﻤﺎری اﺳﻼﻣﯽ ﺑﻮﻣﯽ از ﮔﺬﺷﺘﻪ و ﮐﻢ رﻧﮓ ﺷﺪن آن در زﻣﺎن ﺣﺎﺿﺮ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺎﻋﺚ ﺑﯽ ﻫﻮﯾﺘﯽ ﺷﻬﺮﻫﺎ و ﺑﺎﻓﺖ ﻫﺎی ﻣﻌﻤﺎری ﺑﻪ ﻋﻨﻮان اﺟﺰای ﺗﺸﮑﯿﻞ دﻫﻨﺪه ی ﻧﻈﺎم ﯾﮏ ﺷﻬﺮ ﺷﻮد.
خلاصه ماشینی:
برای این همسان شدگی و هویت باختگی، تاوان سنگینی نیز از آن زمان ها و هنوز هم می پردازند:نکته این است عاملی که سلامت روابط آدمیان را متضمن شودو همکاری و تعاون آنان را میسر دارد و یا صحنه باشد که در آن درام زندگی شکل گیرد به کلی نقش خود را از دست داده است 155 (مقالاتی در باب شهر وشهرسازی،١٣٨٥)،حال این سوال مطرح می شود که تقابل معماری سنتی و مدرن چگونه است ؟ اهمیت و ضرورت تحقیق در طول تاریخ ، معماری و شهرسازی همواره نقش مهمی را در زندگی اجتماعی شهروندان ایفا کرده است (ازجنایت تا گسست خانوادگی،فقرتا رها سازی واحدهای مسکونی،بیکاری تا سطح پایین آموزش آلودگی و پایداری زیست محیطی تا ضعف نظام بهداشتی، ازدحام تا مستغلات خالی)و همواره سعی و تمایل انسان بر این است ، در هر محیطی که زندگی میکند، تسلط خود را بر آن محیط اعمال کند تا از این راه احساس آرامش و تعادل داشته باشد(سیاست شهری،١٣٨٧)، اما در مقیاس شهرهای بزرگ امروز نه تنها این تسلط وجود ندارد، بلکه نوعی بریدگی و جدایی بین فضاها، تجسم و ذهنیت انسان نیز به وجود آمده است و در نتیجه ، حس تعلق به فضاومکان از بین رفته است .
ویژگی های فیزیکی ومتافیزیکی معماری سنتی ومدرن : هنر و معماری سنتی دارای خصوصیاتی است که البته به بیان تفصیلی نیاز دارد، ولی به طور خلاصه در این باره باید گفت که هنر یکی از ابعاد بسیار مهم وجود انسان است ، و بررسی هر چند جزئی هنر قرون اولیه اسلامی به جهت تأثیر آن بر هنر دوران متأخر لازم به نظر می رسد(رابرت هلین براند،١٣٨٧).