چکیده:
واقعیات تاریخی یکصد سال تجربه تربیت معلم ایران، حکایت از «دو رویکرد» متفاوت و همجوار دارد که اولی در حوزه تصمیمگیری و سیاستگذاری «آموزش عالی» شکل گرفت و با شرایط و قواعدی به تربیت معلم برای ایفای نقش در دوره متوسطه به عنوان دبیر اقدام کرد که برخاسته از سطح انتظارات و معیارها و ملاکهای آن بود (تربیت معلم دانشگاهی) و دومی در حوزه تصمیمگیری و مدیریت «آموزشوپرورش» دنبال شد و به تربیت آموزگار برای مدارس ابتدایی و دبیر برای دوره راهنمایی تحصیلی اقدام نمود که از کاستیها، انتظارات و اقتضائات آن متاثر شد (تربیت معلم مدرسهای). رویکرد اول با ایجاد موسسات جامع و معدود و با تن دادن به «تدارک امکانات» و «انباشت تجربه» و رویکرد دوم با ایجاد موسساتی محدود و متعدد و با عمل موقعیتی مبتنی بر «قناعت» و «سخاوت» تبلور یافته است. طی چهل سال پایانی فعالیت این دو جریان، عمدهترین افتخار حرکت دانشگاهی «ابتنای آموزش بر دانش روز» و «رعایت معیارهای آموزش عالی» و عمدهترین افتخار حرکت مدرسهای «سرعت پاسخگویی به نیازها» و «آموزش عملی در موقعیت واقعی مدرسه» معرفی شده است. همین افتخارات سبب شد تا هر یک از متولیان در پی آن برآیند که حرکت دیگر را به عرصه حاکمیت خویش بیفزایند. این تعلق و طلب، زمینه اصلی تلاشهای پایان دهه هشتاد برای «یگانهسازی دو حرکت تربیت معلم ایران» شد که به شکلگیری دانشگاه فرهنگیان بر بنیاد اساسنامهای انجامید که در سراسر آن نمودهای یکصدسال تعارض و کشمکش دو حرکت مذکور نمایان است، اما در «نام»، «دانشگاهی» برای تربیت معلم برپاکرده است.
خلاصه ماشینی:
ق ) به عنوان يک سند دولتي «تشکيل کلاس خاص براي تدريس اصول تعليم و به منظور افزايش سطح سواد معلمان در دبيرستان دارالفنون در اوايل سال ١٢٩٠ شمسي» را اولين اقدامي ميداند که در زمينه تربيت معلم صورت گرفته و اصول اوليه تربيت اطفال در اين کلاس مطرح شده است (صديق ، ١٣٥٥).
School-based teacher education approach آنچه در تربيت معلم ايران حائز اهميت است ، تمايز ميان توليت دو نوع تربيت معلم است : نوع اول که از همان ابتداي تأسيس مراکز تربيت معلم در ايران ، اصولاً با عنوان «مدرسه آموزش عالي » تأسيس شد و تحت توليت بخش آموزش عالي نظام آموزشي (و بعداً تحت توليت وزارت علوم و آموزش عالي) قرار گرفت و با اعطاي مدرک ليسانس به متقاضيان شغل دبيري جهت خدمت در دوره دوم متوسطه ظهور جدي يافت و در خاطرها باقي ماند.
فضايي که دانشگاه فرهنگيان در آن شکل گرفت ، با دو پديده اساسي مواجه بود: اول : از نگاه وزارت علوم ، تحقيقات و فناوري اين موضوع مورد نظر بود که يک نهاد آموزش عالي جديد تحت پوشش مقررات آن شکل بگيرد که وزارتخانه به رسالت خود عمل کرده باشد و براي چنين مقصودي، نام دانشگاه مناسب بود.
در اين زمينه يادآوري ميشود که بيش از دو دهه از تصويب قانوني ميگذرد که آموزش و پرورش را ملزم به به کارگيري اشخاص داراي مدرک کارشناسي ارشد در دوره متوسطه دوم کرده است ، در حالي که درباره اينکه آيا دانشگاه فرهنگيان مجاز به ايجاد دوره هاي کارشناسي ارشد براي تربيت پيش از خدمت است يا نه ، ساعتها بحث و گفتگوي بينتيجه صورت گرفته است .