چکیده:
تغییرات پرشتاب و گسترده جهان کنونی، پیچیدگی و عدم قطعیتها در نحوه شکلگیری آینده را رقم میزند. هرچه میزان تعامل یک مجموعه یا سازمان، با محیط پیرامونی بیشتر باشد، عدم قطعیتها، بیشتر و لذا نیاز به آیندهپژوهی و نگاه متفکرانه در آن حوزه، ضروریتر میگردد.
تبدیل نیروی دریایی آجا از یک نیروی صرفاً دفاعی، به نیرویی راهبردی، آن را بهعنوان یک مؤلفه تأثیرگذار در جایگاه آینده ایران در جهان مطرح و برجسته کرده است. حضور این نیرو در مناطق دریایی دوردست، لزوم تعامل بیشتر با کشورهای فرا منطقهای و تأثیر و تأثر محیط مأموریت جدید، رصد و شناسایی روندهای مختلف حاکم بر الگوهای در حال شکلگیری جهانی، بهمنظور شناخت آیندههای محتمل پیش رو و مهمتر از آن، ساخت آینده مطلوب را ضروری میسازد.
در این تحقیق، با استفاده از روش موردیزمینهای، تلاش شده است تا الگوی مناسب آیندهپژوهی نیروی دریایی راهبردی آجا، طراحی گردد. در این راستا، ابتدا نظریههای صاحبنظران این حوزه، نظامهای آیندهپژوهی دفاعی چند کشور تأثیرگذار و برخی سازمانهای داخلی، مورد بررسی قرار گرفت و با لحاظ نمودن شرایط، امکانات و همچنین فضای عملیاتی و گستره فعالیت نداجا، الگوی مفهومی حاصل گردید. جهت نزدیکی الگوی مفهومی با واقعیتهای موجود، مصاحبههایی با فرماندهان ارشد نیرو صورت گرفت و سپس با استفاده از پرسشنامه و بررسی همهجانبه و اعمال اصلاحات لازم در مرحلۀ سنجش روایی و پایایی، الگوی بومی آیندهپژوهی نیروی دریایی راهبردی آجا، با چهار بعد اصلی و 10 مؤلفه، تبیین گردید.
Rapid and extensive changes in today's world, contributes to the complexity and uncertainty in the formation of the future. The more a system or organization collaborates with its environment, the more uncertainties will become, thus the need for futures-study and thoughtful approach will increase. Conversion of the I.R.I Navy from a purely defensive force into a strategic one has raised and highlighted it as an effective component in Iran's future position in the world and especially in West Asia. The presence of this force in faraway seas, the necessity of higher interaction with ultra-regional countries and the effects of the new mission environment, makes it necessary to monitor and identify various trends prevailing in the global emerging patterns in order to identify possible futures ahead and more importantly, to build a desirable future. In this study, the case and field research method was used to design a suitable futures-study model for the I.R.I Strategic Navy. For this purpose, the theories proposed by the experts in this field and the defense futures-study systems of some influential countries and domestic organizations were surveyed. Then, a conceptual model was obtained through considering the conditions and facilities as well as the operational space and domain of I.R.I Navy. For the closer adaptation of the conceptual model with the existing facts, some senior commanders of the Navy were interviewed, and then, through a questionnaire and a thorough review and modification in the validity and reliability assessment phase, the local pattern of Strategic Navy Futures-Studies involving four basic dimensions and ten components was explained.
خلاصه ماشینی:
راهبردسازهاي نيروي ١ (بيانات در ديدار فرماندهي نداجا و تقديم طرح ولايت ١٣٨٦/١٢/١٩) دريايي، بنشينيد مطالعه کنيد ببينيد که اگر يک چنين حادثه اي براي کشورتان پيش بيايد نيروي دريايي کجاست ؟ در کجا قرار ميگيرد؟ و در آنجا چه نقشي را بايد ايفا کند؟» 1 بر اساس اهداف بيان شده از فعاليت هاي آينده نگاري در برخي کشورها (همانند ايالات متحده )، استقرار نظام هاي آينده پژوهي حوزٔە دفاعي، دستاوردهاي متعددي، ازجمله موارد زير را ميتواند به همراه داشته باشد: ‒ شناسايي فناوريهاي نظامي کليدي و حياتي ‒ انتخاب گر بودن ‒ جلوگيري از غافلگيري در انقلاب هاي فناوري ‒ تضمين برتري بلندمدت نظامي ‒ آگاه نمودن تصميم گيران و سياست گذاران از آينده هاي دنيا و تأثير تغييرات مختلف بر مؤلفه هاي دفاعي و نظامي (آقاييپور و همکاران ، ١٣٨٧: ٢٥).
اين مؤلفه ها عبارت اند از: متوليان و حاميان مالي (ميزان بودجه ) اهداف انتظارات افق زماني منابع سطح برنامه فرهنگ مشارکت و پاسخگويي مدت زمان در دسترس نتايج مورد انتظار هدف گذاري مجدد د) کينان ٢ و مايلز٣ (٢٠٠٣) نيز در مقاله خود با عنوان «سازمان دهي يک پروژه آينده نگاري فناوري» به فرآيند تعيين قلمرو در ابتداي يک پروژه آينده پژوهي و ضرورت انجام آن اشاره کرده اند و مؤلفه هايي که بايد در اين فرآيند در نظر گرفته شود را به دو دسته کلي به شرح زير تقسيم کرده اند: مؤلفه هاي محدودکننده : که معمولاً (و نه هميشه ) از پيش تعيين شده اند و تا حدود زيادي قابل بحث و مذاکره نميباشند.