چکیده:
احزاب سیاسی از بدو تولد همیشه تابعی از اوضاع و شرایط اجتماعی محیط خود بودهاند. از همینرو تحولاتی که در دهه 1360 در اوضاع اقتصادی ایران رخ داد تاثیر ژرفی نیز بر ساختار و عملکرد احزاب سیاسی در جامعه نهادند. با پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام جمهوری اسلامی، فرایند تثبیت مدیریت اجرایی کشور آغاز گردید. از مسائلی که صاحبنظران و تئوریپردازان به ارائه راهکار در مورد آن پرداختند موضوع اقتصاد، بویژه اقتصاد اسلامی بود. بر این اساس، جریانها و احزاب سیاسی نیز با تکیه بر مبانی فکری خود به اظهار نظر در خصوص اقتصاد کشور مبادرت ورزیدند. مسئله اصلی تحقیق پرداختن به منازعات سیاسی برآمده از تحولات اقتصادی در دهه نخست انقلاب اسلامی است. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که افزون بر ناکارآمدی دولت در حوزه اقتصاد و نبود استراتژی خاصی در ساماندهی امور کشور، شکلگیری جریانها و طیفبندی احزاب بر اساس نظرات اقتصادی صورت گرفته است.
خلاصه ماشینی:
عمده اين بحران ها نيز ناشي از تحولات اقتصادي -سياسي منطقه و جهـان پديـدار گشـته بـود؛ امـا مسئله اصلي در مهار اين گونه نوسانات است ، سياست هاي اتخاذ شده از سوي مسئولان اقتصادي در نظام جمهوري اسلامي بازخورد مشکلات و بحران هايي بود که براي اقتصاد ايـران بـه وجـود آمـد.
چنين به نظر مي رسد که در دوران نخست وزيري آقاي ميرحسين ، علاوه بر اينکه در سال هـاي اوليه ، شرايط و منابع لازم براي رشد و توسعه اقتصادي مهيا بوده ولـي نتـايج و عملکـرد اقتصـادي گوياي وضعيت مطلوبي نيست ؛ هم چنين بخاطر اتخاذ استراتژي «تمرکزگرايي دولـت در اقتصـاد» و عدم اعتنا به بخش خصوصي منجر به ايجاد مخالفت ها و طيف بندي جريـان هـا گرديـده اسـت کـه پرداختن به اين موضوع حائز اهميت مي باشد.
٢. سياست هاي اقتصادي ايران در دهه شصت پس از پيروزي انقلاب اسلامي تلاش براي ايجاد دگرگوني هـاي اساسـي در سـاختار اقتصـادي کشور از آرمان هاي مهم انقلابيون به شمار مي رفت اين امر ريشه در چند عامل داشت ؛ اولا نيروهاي انقلابي همواره با انتقاد از ساختار اقتصادي رژيم پهلوي ، خواستار اصـلاح و تغييـرات اساسـي در آن بودند.