چکیده:
هدف پژوهش، بررسی تأثیر سرمایه روانشناختی بر دلبستگی کاری با نقش واسطهای توانمندسازیروانشناختیبود. پژوهش پیش رو از لحاظ هدف کاربردی است و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی شمرده میشود. جامعة آماری این پژوهش همة کارکنان استانداری و فرمانداریهای تابعه استان آذربایجانشرقی در سال 1396 بودند. روش نمونهگیری تصادفی ساده بوده و با استفاده از جدول گرجسی و مورگان حجم نمونه 246 به دست آمد. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه دلبستگی کاری (شافیلی و همکاران، 2002)، پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز و همکاران، 2007) و پرسشنامه توانمندسازیروانشناختی (اسپریتز، 2000)، بودند. دادههای جمعآوری شده در این پژوهش توسط نرمافزار SPSS18 و با استفاده از آمار و معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد، میزان تأثیر سرمایه روانشناختی بر توانمندسازی روانشناختی (70/0)، میزان تأثیر توانمندسازی روانشناختی بهعنوان متغیر میانجی بر دلبستگی کاری (35/0) و میزان تأثیر سرمایه روانشناختی بر دلبستگی کاری (22/0) میباشند و تمامی فرضیههای این پژوهش مورد تأیید هستند.
The purpose of this study was to investigate the effect of psychological capital on work attachment with the intermediate role of psychological empowerment. The forward-looking research is applied in terms of its purpose and is considered as a descriptive type of correlation in terms of method. The statistical population of this study was all employees of provincial governors and governors of East Azarbaijan province in 1396. Simple random sampling method was used. Using Karaji and Morgan table, the sample size was 246. The tools used in the Critical Care Questionnaire (Shafily et al., 2002), the Psychological Capital Questionnaire (Lutans et al., 2007) and the psychological empowerment questionnaire (Spraitze, 2000). Data were analyzed using SPSS18 software and structural equations. The results showed that, the effect of psychological capital on psychological empowerment (0.70), the effect of psychological empowerment as a mediator variable on job attachment (0.35) and the effect of psychological capital on work attachment (0.22) And all the hypotheses of this research are verified.
خلاصه ماشینی:
در بررسی پیشینه تحقیق به پژوهشهایی میتوان اشاره کرد که متوجه نقش مثبت و معناداری سرمایه روانشناختی در دلبستگی کاری شده و در نتیجة پایانی خود استفاده از برنامههای آموزشی مبتنی بر مؤلفههای مثبت را جهت ارتقا دلبستگی کاری توصیه کردهاند (برای مثال، طباطبایینسب، سبکرو و فلاحی 1396، نظامی و گیوران 1395، بر این اساس در پژوهشهای روانشناسی کار، ادراک سرمایه روانشناختی بهعنوان یکی از نیازهای اساسی کارکنان در راستای دلبستگی کاری معرفی شده است که بدون تأمین آن، امکان رسیدن به سطوح بالاتر دلبستگی کاری امکانپذیر نخواهد بود.
از این جهت، منابع شخصی (مانند تجارب روانشناختی مثبت)، میتوانند توسط افراد به کار گرفته شوند تا به آنها کمک کند به کار خود دلبسته شوند و بدین ترتیب منابع شغلی و شخصی بیشتری را برای آنها توسعه میدهد (موسویونهری و ایروانی، 1395)؛ بنابراین میتوان فرض کرد هنگامیکه کارکنان از سرمایه روانشناختی بالاتری برخوردارند، دلبستگی کاری بیشتری خواهند داشت.
بهعنوان پیشبینی کننده دلبستگی قابل طرح باشد بر این اساس، پژوهشهای انجام گرفته در همین ارتباط مبین رابطه و تأثیر توانمندسازی روانشناختی بر دلبستگی کاری است (برای مثال، یعقوبی و همکاران 1396، نادری و صفرزاده 1393، تیلور 2013، رحیمی و نوروزی 2012، پیتر 2010، عزیزپور 1391، ارتاک 2007).
بحث و نتیجهگیری این تحقیق با هدف بررسی تأثیر سرمایه روانشناختی بر دلبستگی کاری با نقش واسطهای توانمندسازی روانشناختی کارکنان استانداری و فرمانداریهای تابعه استان آذربایجانشرقی انجام گرفت.
نتایج فرضیة سوم پژوهش نشان داد که توانمندسازی روانشناختی تأثیر مثبت و معنادار بر دلبستگی کاری دارد.
Do job resources affect work engagement via psychological empowerment?