چکیده:
از هنگام شتاب گرفتن فرایند جهانیشدن، با مسائل متنابعی، مواجه گشته است. درحالیکه برخی شرایط پیشآمده را بهمنزله تحدید حکمرانی قلمداد کردهاند؛ دیگران آن را بهمثابه فرصتی در نظر گرفتهاند که ملتها را به توسعه اقتصاد خویش برانگیخته است؛ اما آنچه توسعه را به یک مسئله بدل ساخته است، گریزناپذیری کشورها از عطف توجه به متن کنش جهانی شدهای است که خوانش توسعه را در آن با دشواریهایی روبرو ساخته است. در این میان دستوپنجه نرم کردن با این پدیده برای کشورهای درحالتوسعه که به «دیر آمدگان» موسوماند، به سبب فقدان ساختارهای بنیادی و نهادهای منعطف، بسیار حیاتیتر بوده است. ضمن عطف توجه به این واقعیت که پاسخ به جهانیشدن برای این دست از کشورها، ورای یک واکنش ساده بوده و بهواسطه عوامل متعددی، بهتدریج، شکلگرفته؛ برنهادهای کارآمدی تاکید شده که مهیاگر ابزارهایی مناسب، برای هدایت منابع بالقوه ایشان بهسوی توسعهای پایدار محسوب میشده است. این مقاله در پی آن بوده است تا با استفاده از رهیافت نهادگرایی و روش تطبیقی، دریابد که ملتها چگونه پاسخهای خود را به جهانیشدن بهمنظور هموار ساختن مسیر خود بهسوی توسعه، به نحو نهادین شکل میدهند و چگونه این امر مابین کشورها در امر تبدیل جهانیشدن به فرصت یا تهدید، تفاوت ایجاد کرده است.
At globalization era, development has been faced to a complicated situation. While some scholars interpret globalization as a restriction to government and destruction of national choherency; others consider that as an opportunity to be highly motivated in order to develop the economics. Today what is a problematic is the globalized text of development, something that creates a new perspective on development and so it is required to find a new approach about it. Meanwhile, coping with this challenging phenomenon is much more crucial for developing countries which called ''late comers'', because of their lack of fundamental structures and flexible institutions. Regarding to this fact the answer to globalization for late comers is more than a simple reaction and it is about many factors which are shaping it gradually. So as a particular view there is an emphasis on effective institutions which provide them confident measures to direct their potential sources toward stable and comprehensive development. Based on this vision, the article is determined to use institutional approach and comparative method to find out how nations shape their answer to globalization institutionally which can direct their sources toward development; and how their institutionally answer differs among countries in the way which they turn globalization out to be an opportunity or a threat.
خلاصه ماشینی:
اين مقاله بر آن بوده است تا صرف نظر از ديـدگاه هاي مثبـت و منفي نسبت به جهاني شدن ، با اذعان به ضرورت توجه به اقتضائات نوين ايجاد شده توسط ساز و کارهاي اقتصاد جهاني، و همچنين پروبلماتيـک توسـعه در کشـورهاي موسـوم بـه ديرآمـده ؛ نخستين گام را با طرح اين پرسش بردارد که چه سنخ تعاملي بـا جهـاني شـدن ، کشـورهاي بـه تازگي صنعتي شده را قادر ساخته تا از اين فرايند در جهت توسعه اقتصادي بهره برداري نموده و از آسيب هاي آن در امان بمانند.
اين نوشتار ضمن روشن سازي الزامات نهادسازي در مواجهه بـا پديـده جهانيشـدن و برشمردن خصايص يک پاسخ نهادي سعي کرده تا گامي از ادبيات موجود پيش گذارد و بـا / مدد رهيافت نهادگرايي و روش تطبيقي به اين پرسش ها پاسخ دهد: ١- آيا جهانيشدن اقتصاد معادل آزادسازي تجاري است ؟ ٢- آيا ميتوان بدون توجه به عقبـه نهـادي اقتصـاد آزاد در کشـورهاي توسـعه يافته ، ادغام در اقتصاد جهاني را به کشـورهاي درحال توسـعه محـروم از امکانـات نهـادي، توصيه کرد؟ ٣- آيا کشورهاي به تازگي توسعه يافته نحوه خاصي از جهانيشدن را برگزيده اند؟ ٤- اصولا چرا جهانيشدن نيازمنـد تجهيـز نهـادي اسـت و يـک پاسـخ نهـادي بـه جهانيشدن داراي چه خصوصياتي است ؟ جهت پاسخگويي به سئوالات فوق و همچنين پيش بردن اين فرضيه کـه تنهـا بواسـطه تدارکات نهادي است که کشورهاي به تازگي توسعه يافته قادر به بهره برداري از اين فرآيند بوده اند، نخست به اختصار به ماهيت الگوي حاکم بـر اقتصـاد جهـاني پرداختـه مي شـود و سپس الزامات نهادسازي در مواجهه با جهـاني شـدن و نحـوه شـکل گيـري نهادهـا مـورد ملاحظه قرار ميگيرد و نهايتا ويژگيهاي يک مواجهه نهادمند، با مقابل نهـادن رويکردهـاي نهادي و غير نهادي کشورها نسبت به جهاني شدن بر شمرده خواهد شد.