چکیده:
سازمانهای اطلاعات نظامی با رصد مداوم محیط استراتژیک، شناسایی و شناخت تهدیدات و فرصتهای بالقوه و ارائه اطلاعات مناسب به واحدهای عملیاتی و پشتیبانی، در تامین امنیت کشور نقش مهمی ایفا مینمایند. بدلیل گسترش فضای متغیر و پیچیده فعلی، قدرت ذهن بر قدرت بازو برتری یافته است. لذا بهرهگیری از هوش سازمانی میتواند بهرهوری را در سازمان افزایش دهد. هدف از این پژوهش بررسی رابطه هوش سازمانی و مولفههای آن با مدیریت بحران در یکی از سامانههای اطلاعاتی نیروهای مسلح ج.ا.ایران است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کارکنان سازمانهای اطلاعاتی نیروهای مسلح تشکیل داده که به دلیل محدودیت دسترسی و محدودیتهای اجرایی با استفاده از روش «افراد در دسترس»، تعداد 65 نفر از مدیران و کارشناسان سامانه اطلاعاتی به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شده است. ابزار جمع آوری دادهها پرسشنامه 49 سوالی استاندارد آلبرخت (2010) برای سنجش هوش سازمانی و پرسشنامه 12 سوالی محقق ساخته مدل الگوی چرخیشکل برای سنجش مدیریت بحران میباشد که روایی آنان طبق نظر خبرگان و کارشناسان فعال مرتبط با این حوزه مورد تائید قرار گرفته و پایایی پرسشنامهها با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر (82/ 0 و 78/ 0) بهدست آمده است. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن به کمک نرم افزار SPSS استفاده گردید که نتایج حاصل بیانگر آن است که علاوه بر وجود رابطه معنادار و مثبت بین هوش سازمانی و مدیریت بحران، بین مولفههای هوش سازمانی با مدیریت بحران رابطهای مثبت وجود دارد و در بین مولفههای هوش سازمانی مولفه فشار عملکرد بیشترین همبستگی را با مدیریت بحران دارا میباشد. همچنین مشخص شد که سطح هوش سازمانی در سامانه اطلاعاتی مورد مطالعه در وضعیت مطلوب قرار ندارد.
خلاصه ماشینی:
رابطه هوش سازمانی با مدیریت بحران در سازمانهای اطلاعاتی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران هاشمعلی نورهاشمی1 چکیده: سازمانهای اطلاعات نظامی با رصد مداوم محیط استراتژیک، شناسایی و شناخت تهدیدات و فرصتهای بالقوه و ارائه اطلاعات مناسب به واحدهای عملیاتی و پشتیبانی، در تأمین امنیت کشور نقش مهمی ایفا مینمایند.
ابزار جمع آوری دادهها پرسشنامه ۴۹ سؤالی استاندارد آلبرخت (۲۰۱۰) برای سنجش هوش سازمانی و پرسشنامه ۱۲ سؤالی محقق ساخته مدل الگوی چرخیشکل4 برای سنجش مدیریت بحران میباشد که روایی آنان طبق نظر خبرگان و کارشناسان فعال مرتبط با این حوزه مورد تائید قرار گرفته و پایایی پرسشنامهها با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر (۸۲/۰ و ۷۸/۰) بهدست آمده است.
از این رو مسئله پژوهش حاضر تعیین سطح رابطه دو متغیر هوش سازمانی و مدیریت بحران با هدف رسیدن به شرایط مطلوب اطلاعاتی است که به نظر میرسد تاکنون در سامانههای اطلاعاتی نیروهای مسلح مغفول مانده و از این نظر محقق تلاش دارد تا این مهم را در مقاله حاضر مورد بررسی قرار دهد.
تأیید وجود رابطه مثبت و معنادار بین هوش سازمانی و مدیریت بحران در سازمان مورد مطالعه در این تحقیق، نشان از اعتقاد راسخ کارکنان سازمانهای اطلاعات نظامی به اهمیت و جایگاه نقش و وظایف خود و تسهیم در تامین امنیت و رفاه جامعه دارد.
۴- سازمانهای اطلاعات نظامی نیروهای مسلح برای ارتقای بازده خود، توجه ویژه به مؤلفه هوش سازمانی را در فرآیند اداره سازمان در دستور کار خود قرار دهند به ویژه که بعد فشار عملکرد همبستگی بالایی با مدیریت بحران دارد.